فتنه سلمان رشدی؛ عبرت های نرمش مقابل دشمن

 25 بهمن سالگرد صدور حکم امام خمینی (ره) درباره اعدام سلمان رشدی مرتد است که بازی تهاجمی اردوگاه غرب علیه اسلام و پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) را به هم ریخت.
در شروع سال 1367- و شاید قبل از آن – برخی دیپلمات‌های ما احتمال پذیرش قطعنامه 598 را در محافلی زمزمه کرده بودند. 27 تیرماه 1367 حضرت امام (ره) با احترام به نظر برخی مسئولان، اجرای قطعنامه 598 را پذیرفتند.
اما برخلاف تصور همان مسئولان، “حسن نیت” نشان دادن ایران با بدفهمی و گستاخی رژیم صدام و حامیان غربی وی در انجام برخی حملات جدید و گسیل سازمان منافقین برای عملیات فروغ جاودان (مرصاد) روبرو شد. البته پیامد این ماجرا، ایجاد موج جدید بسیج مردمی در پر کردن جبهه‌ها و عقوبت تاریخی سازمان منافقین بود.
چند ماه بعد یعنی دی ماه سال 67، گستاخی قدرت‌های شرور غربی شکل دیگری به خود گرفت و جبهه استکبار، این بار سلمان رشدی را برای شکستن حریم پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) علم کردند و پاسخ تاریخی خود را از حضرت امام (ره) گرفتند.
در پی این اتفاقات عبرت آموز، حضرت امام در پیام معروف به “منشور روحانیت” که در تاریخ سوم اسفند 67 صادر کردند، تاکید فرمودند:
“من قبلاً نیز گفته‌ام همه‌ توطئه‌ های جهان‌ خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسایل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ما نباید غفلت بکنیم؛ واقعاً باید به سمتی حرکت نماییم که إن شاء الله تمام رگه‌‌‌های وابستگی کشورمان از چنین دنیای متوحشی قطع شود.
استکبار غرب شاید تصور کرده است از این‌که اسم بازار مشترک و حصر اقتصادی را به میان بیاورد، ما در جا می‌ زنیم و از اجرای حکم خداوند بزرگ صرف نظر می‌ نماییم. خیلی جالب و شگفت‌ انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتی یک نویسنده‌ مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه‌ دار می‌کند و عده‌ای در رابطه با آن شهید می‌ شوند، برایشان مهم نیست و این فاجعه، عین دموکراسی و تمدن است؛ اما وقتی بحث اجرای حکم و عدالت به میان می‌ آید، نوحه‌ رأفت و انسان‌دوستی سر می‌دهند. ما کینه‌ دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکته‌‌ها به‌دست می‌آوریم.
ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم؛ چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه‌مند شدیم که از کنار ا‌هانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام می‌ گذریم.
آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌ کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتبا‌هات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعار‌‌های تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌ گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌ کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند، این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیافتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره‌ی واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌ اندیشی به درآییم و همه‌ چیز را به حساب و اشتباه و سوء مدیریت و بی‌ تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسأله‌ اشتباه ما نیست؛ بلکه تعمد جهان‌ خواران به نابودی اسلام و مسلمین است؛ والاّ مسأله‌ فردی سلمان رشد آنقدر برایشان مهم نیست که همه‌ صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند”.
(صحیفه‌ی نور؛ ج 21؛ صفحه‌ی 88 )

✍ محمد ایمانی

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

آیات مرتبط با رخدادها؛ تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه

پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به مدینه، با انجام اقدامات اساسی، منعقد کردن پیمانهای …