دکتر شهیدی و تاریخ نگاری امام علی بن الحسین علیه السلام


آثار دکتر شهیدی (1297-1386ش) نشان می دهد نسبت به پژوهش دربارۀ امامان: علاقه بسیاری داشته است. از این میان، به امام علی بن الحسین توجه ویژه ای نشان داده، به طوری که هم در جوانی و هم در سالمندی به آن حضرت پرداخته است. روش وی در پژوهش تاریخ اسلام وزندگانی ائمه: انتقادی تحلیلی است و اسناد و متن سند، هر دو مورد توجه او بوده است. در مقاله حاضر، نقدها و تحلیل های دکتر شهیدی بر برخی نظرات در باره امام چهارم بررسی شده است. به این منظور ابتدا آثار ایشان دربارۀ امام سجاد، سپس منابع مورد استفاده و آن گاه نقادی ها و تحلیل های ایشان را مطرح می کند؛ در ادامه، روش تحقیق دکتر مورد توجه قرار می گیرد. به نظر می رسد دکتر شهیدی در قسمت اول زندگانی امام علی بن الحسین(ع) (تا قیام عاشورا) با دقت و فرصت بیشتری نسبت به بعد از آن، به نقد وتحلیل پرداخته است و زندگانی و سیره امام پس از عاشورا به روش دکتر شهیدی هنوز به بررسی نیاز دارد.

مقدمه

دکتر شهیدی از همان سال های جوانی دغدغۀ پرداختن به تاریخ اسلام به ویژه تشیع و زندگانی معصومین: را داشت و درباۀ امام زین العابدین (ع) هم آثاری آفرید. به نظر، نخستین نوشتۀ او جزوۀ «بحثی دربارۀ شهربانو» مادر امام باشد که در سال 1333ش تنظیم شده است. وی در آنجا عنوان کرده بود که داستان شهربانو را باور نمی کند؛ چون سندهایی که در این داستان آمده درست نیست.[1] سپس کتاب چراغ روشن در دنیای تاریک یا زندگانی امام سجاد را نوشت و «بحثی دربارۀ شهربانو» را هم به آن افزود.

خانم ماری بویس در همان زمان توسط استاد مجتبی مینوی از کتاب چراغ روشن در دنیای تاریک آگاهی یافت و از قسمت «بحثی دربارۀ شهربانو» در مقالۀ «بانوی پارس» بهره جست.[2] سی سال پس از نوشتن کتاب چراغ روشن به درخواست دفتر نشر فرهنگ اسلامی، کتاب زندگانی علی بن الحسین را در سال 1364 در 67 سالگی نوشت. البته انگیزۀ خود دکتر نیز در تالیف آن مؤثر بوده است.[3]

دکتر شهیدی در کتاب های دیگرش چون تاریخ تحلیلی اسلام[4] و پس از پنجاه سال؛ پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین(ع)[5] هم اشاراتی به زندگانی امام علی بن الحسین(ع) دارد. پیش از دکتر شهیدی کتاب هایی در زمینۀ زندگانی امام زین العابدین(ع) نوشته شده بود؛ از جمله عبدالرزاق المقرم کتاب الامام زین العابدین (علی بن الحسین) را نوشت که در کتاب زندگانی علی بن الحسین از آن یاد کرده است، ولی تفاوت دیدگاهی و تحلیلی بین مطالب دو نویسنده وجود دارد و به آن انتقادهایی وارد کرده است.[6]

دکتر شهیدی در مقدمۀ کتاب چراغ روشن در دنیای تاریک[7] علت نوشتن کتاب را «ظلمی که در حقّ معرفی امام سجاد شده» عنوان می کند. وی این ظلم را ناشی از تبلیغات نادرست «کاسب های بی مایه و دکان داران بی سرمایه ای» می داند که برای جلب رضایت مشتریان تا توانسته اند از عظمت روحی علی بن الحسین(ع) کاسته و بر مقدار ناتوانی و زبونی او افزوده اند.

سی سال بعد هم در مقدمۀ کتاب زندگانی علی بن الحسین انگیزۀ خود را از تألیف کتاب چنین ذکر کرده که گفتن کلمۀ بیمار پشت نام امام چهارم در کودکی قیافه ای غم زده و پژمرده را برای او مجسم می کرد که از شدت درد می نالد و انواع داروهای گیاهی را سر می کشد. بزرگ تر که شد، نوحه خوان ها و گویندگان همچنان همان صفت بیمار به اضافۀ غل و زنجیر و اسارت را در وصف امام به کار می بردند؛ از این رو در صدد برآمد که با پژوهش دربارۀ امام(ع) سیمای واقعی آن حضرت را مطرح کرده، این تصورات نادرست را بزداید.

بسیاری از مطالب کتاب چراغ روشن در دنیای تاریک با کتاب زندگانی علی بن الحسین مشترک است.[8] و بیشتر نوع انشا و بیان تغییر کرده، به هر حال سی سال تجربه و مطالعه در پختگی مطالب تأثیر داشته است. به همین دلیل تکیۀ اصلی مقاله حاضر به کتاب زندگانی علی بن الحسین است و در مواقع لزوم به کتاب چراغ روشن نیز توجه شده است.

دکتر شهیدی در صفحه 5، ویژگی کتاب زندگانی علی بن الحسین را در چند جمله بیان کرده است:

1. کوشش شده بر منطق و مدرک تکیه شود نه بر عاطفه و احساس؛

2. مورد پذیرش تاریخ نویسان و جامعه شناسان اسلامی و غیر مسلمانان قرار گیرد؛

3. درک واقعیت آن برای مردم این روزگار آسان باشد؛

4. نتیجۀ عملی بر آن مترتب شود؛

5. منابعی را برگزیده که تاریخ درست و نزدیک به درست را آورده باشند.

مهم ترین مطالب کتاب شامل لقب های امام سجاد، مادر ایشان، تاریخ تولد امام، وضع ایالت های مسلمان نشین در دوران نوجوانی امام، امام در کربلا، کوفه و دمشق، شورش مدینه، واقعۀ حره، وضع عراق و حجاز، رفتار امام، فرزدق و قصیدۀ او، اخلاق امام، گفتارهای کوتاه امام، رسالۀ حقوق، صحیفۀ سجادیه، قرآن به خط امام، رحلت امام و فرزندانشان می باشد که بسیاری از این مطالب با نقد و تحلیل ایشان همراه است. قبل از پرداختن به انتقادات دکتر شهیدی در تاریخ زندگانی امام علی بن الحسین لازم است منابع مورد استفاده ایشان بررسی شود.

1. منابع مورد استفاده

دکتر شهیدی در ابتدای کتاب زندگانی علی بن الحسین (ص5) اشاره دارد که صحیفۀ سجادیه و دعای ابوحمزه و کتاب هایی چون صفۀ الصفوه ابن جوزی؛ حلیۀ الاولیاء ابونعیم اصفهانی؛ کشف الغمه اربلی؛ مناقب ابن شهرآشوب چهرۀ نزدیک به واقع امام را به من نشان داد. وی برای نوشتن دو کتاب چراغ روشن و زندگانی علی بن الحسین از انواع منابع حدیثی، رجالی، تاریخی (انواع منابع تاریخی، چون تاریخ های عمومی، محلی و غیره) جغرافیایی، ادبی، دعایی و غیره، اعم از اهل سنت و شیعه بهره جسته است. منابع ایشان بیشتر متعلق به قرون نخستین هجری و نزدیک تر به عصر امام زین العابدین است. وی تأکید دارد برای تاریخ اسلام به کتاب های دست اول تا آخر قرن پنجم هجری مراجعه کند.[9] در فهرست مصادر کتاب زندگانی علی بن الحسین نام 67 کتاب ذکر شده است که به یقین بیشتر از این تعداد می باشد. در این کتاب مستقیم به پژوهش های شرق شناسان نپرداخته و از نویسندگان معاصر خود به ندرت استفاده کرده است، ولی در کتاب چراغ روشن، مطالبی از خاورشناسان چون ادوارد براون[10] و سر پرسی سایکس[11] (ص 18، 41)؛ کریستن سن[12] (ص22)؛ دارمستر[13] (ص40) دارد. همین طور مطالبی از نویسندگان معاصر خود چون عبدالحسین نوایی (ص 19، 35)، سعید نفیسی (ص 22، 44، 45)؛ دکتر معین (ص 41)؛ احمد امین (ص 157). به طور کلی دکتر شهیدی ضمن آگاهی از نوشته های شرق شناسان و با عنایت به اینکه روش غربیان در تحلیل مسائل تاریخی دقیق تر از روش بعضی از مورخان گذشتۀ مشرق زمین است،[14] در نوشته های متاخر خود تاکیدی بر آثار شرق شناسان ندارد و معتقد است اگر مطلبی در کتاب های شرق شناسان دیده می شود که در هیچ یک از منابع قدیم چون آثار بلاذری، ابن اسحاق، ابن هشام، طبری و عالمانی چون مرحوم کلینی، شیخ مفید و شیخ طوسی نیامده، آن را نباید پذیرفت، با این توجیه که چه بسا مدرکی دارند که در اختیار ما نیست، یا دست کم باید در درستی آن تردید کرد؛ زیرا تاریخ صدر اسلام چون تحقیق دربارۀ تمدن سبا وحمیر یا خواندن سنگ نبشته های عصر هخامنشی یا پژوهش دربارۀ تحقیقات علمی قرن نوزده و بیست میلادی نیست که بگوییم غربیان وسیله هایی در اختیار دارند که ما نداریم.[15]

ایشان از کتاب هایی که در آن روزگار هنوز چاپ نشده بود، چون نسخه های عکسی تاریخ ابن اعثم[16] و تجارب الامم[17] و نسخۀ خطی ربیع الابرار[18] استفاده کرده است. البته دو کتاب اخیر که مورد استفاده او قرار گرفته در فهرست منابع و مآخذ کتاب زندگانی علی بن الحسین ذکر نشده است.

کسانی نیز به دکتر شهیدی در معرفی منابع به ویژه قدیمی کمک کرده اند که نام آنها در هر دو کتاب مربوط به امام زین العابدین آمده است. ایشان در کتاب زندگانی علی بن الحسین از آقایان شبیری (ص 12، 14)؛ دبیر سیاقی (ص71)؛ محمد تقی شوشتری (ص145)؛ دکتر مهدوی دامغانی (ص 36) و دکتر سادات ناصری (ص 95) به این سبب تشکر کرده است. همچنین با علامه محمدتقی شوشتری (ص 145) نامه نگاری داشته است. از پژوهش های معاصر در مورد امام سجاد تنها کتاب الامام زین العابدین عبدالرزاق المقرم مورد استفادۀ او قرار گرفته است. البته در کتاب چراغ روشن از آن استفاده نشده است. به آثار دیگر خود به ویژه کتاب های تاریخ تحلیلی اسلام، پس از پنجاه سال و زندگانی حضرت فاطمه هم ارجاع داده است.

2. نقدهای دکتر شهیدی

دکتر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن الحسین که بحث را دربارۀ امام شروع کرده به نقد و بررسی نقل قول ها، رد و یا قبول آنها پرداخته، سپس مطالب را تحلیل می کند. نخستین مطلب، مادر امام(ع) است.

1-2. مادر امام، شهربانو؟

مرحوم شهیدی در صفحه نه کتاب ریشه داستان شهربانو را ابتدا پندارها و افسانه ها و سپس تکرار آن توسط تذکره نویسان و مورخان بعد، بدون جستجو می داند. بحث و انتقادات او پیرامون شهربانو در 18 صفحه (ص9- 27) در زمینه های مختلف نام ایشان، مزار بی بی شهربانو،[19] پدر شهربانو، انتقال ایشان از ایران به حجاز، حضور شهربانو در کربلا می باشد. در مورد اخبار مربوط به اسارت شهربانو و انتقال ایشان به حجاز ابتدا دیرینه ترین سند را که کتاب بصائر الدرجات محمد بن حسن صفار قمی (290) است[20] و مرحوم کلینی (329) نیز در اصول کافی آورده ذکر می کند. بعد به نقد آن می پردازد، راوی سند عمرو بن شمر را مورد نقد قرار می دهد که فردی بسیار ضعیف بود.[21] سپس متن حدیث را از چند جهت نقد می کند[22]:

الف – عبارت «چون به مسجد درآمد مسجد به نور او روشن شد» را نامفهوم می داند و با پرسش های انکاری مطلب را رد و تفسیر علامه مجلسی را از این جمله را که از دیدن او شادمان شدند، مخالف ظاهر کلمه ذکر می کند (ص13).

ب – عبارت دیگر حدیث از قول حضرت علی(ع): «دختران پادشاهان را هر چند هم که کافر باشند نمی توان فروخت»، نیز مورد قبول او نیست و با سؤالاتی آن را رد می کند. دختران پادشاهان این امتیاز را از کجا آورده اند؟ آیا در زمان رسول خدا چنین حکمی تشریع شد؟ و… (ص14)

ج – جملۀ دیگری که مورد انتقاد او قرار می گیرد سخن دختر یزدگرد است که هرمز را نفرین کرد. سؤال دکتر این است که هرمز چرا باید نفرین شود؟ اگر به سبب شهرت او باشد که خسروانوشیروان از او مشهورتر است. (ص 14).

د – ادامۀ روایت را که می گوید: علی بن الحسین، ابن الخیرتین است نیز نقد می کند؛ زیرا این روایت برگزیده خدا از قوم عرب را بنی هاشم و از عجم را فارس عنوان می کند و دکتر شهیدی بیان می دارد که این سخن با روش امام زین العابدین که کنیزی را به همسری گرفت و معتقد بود «خداوند هر پستی را با اسلام محو می سازد» و به این خاطر مورد سرزنش عبدالملک قرار گرفت، همخوانی ندارد. دکتر شهیدی عنوان می کند در صورت درستی حدیث ابن الخیرتین، مقام ابولهب از مرحوم کلینی و دیگر علمای بزرگ شیعه بالاتر می رود (ص15).

انتقادات دکتر نسبت به متن این حدیث از استحکام یکسانی برخوردار نیست، نامفهوم دانستن «مسجد به نور او روشن شد»، دلیل محکمی برای رد متن حدیث نیست. البته دلایل دیگر ایشان می تواند قانع کننده باشد. در ادامه دکتر شهیدی تحلیل می کند نفوذ شعوبیان در برخی از این روایت ها دیده می شود (ص16).

سال و چگونگی اسارت شهربانو انتقاد دیگری است که در کتاب زندگانی علی بن الحسین مطرح شده است. اسارت شهربانو را در زمان عمر از دو جهت رد می کند؛ یکی اینکه یزدگرد و خاندان او هیچ گاه در میدان نبرد نبوده اند، آنان از جلو سپاه مسلمانان عقب نشینی می کردند؛ پس دختر او چه وقت و کجا و چگونه اسیر شد؟ دوم اینکه اگر شهربانو در زمان خلافت عمر اسیر شده باشد؛ یعنی تا سال 23 هجری (سال مرگ عمر) به اسارت مسلمانان در آمده است. از این سال تا زمان تولد امام یعنی سال 38 هجری، چهارده سال[23] گذشته. آیا در این مدت شهربانو نازا مانده است؟دکتر شهیدی این مطلب را بعید می داند. به نظر می رسد این دلیل محکمی نباشد؛ زیرا امام موسی بن جعفر نیز چهارده سال پس از ازدواج امام صادق با همسرشان حمیده متولدشدند.[24] دلیل آن را می توان آماده شدن این زنان تازه مسلمان برای مادر شدن دانست.

دکتر شهیدی حدیث دیگری را که شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا آورده نقد می کند. در این حدیث سهل بن قاسم به نقل از امام رضا(ع) آورده است که عثمان دو دختر یزدگرد را که عبدالله بن عمر اسیر کرده بود به ازدواج حسن و حسین درآورد و هر دو آنها به هنگام زایمان درگذشتند. مرحوم شهیدی حدس می زند داستان شهربانو بر پایۀ همین نقل و براساس رفتن پسر عمر به خراسان پدید آمده است ( ص 19). در اینجا خبری از تاریخ طبری نقل می کند که با مطلب عیون الاخبار متفاوت است و روایت مرحوم صدوق را نمی پذیرد و چنین تحلیل می کند که هم چشمی حسنیان با حسینیان موجب پدید آمدن چنین روایتی شده است ( ص20).

وی به حدیث دیگری اشاره می کند که زمان عمر سه دختر یزدگرد را به اسیری گرفتند، یکی را به حسین بن علی، دیگری را به محمد بن ابی بکر و بعدی را به عبدالله بن عمر دادند واز آنها علی بن الحسین و قاسم بن محمّد و سالم بن عبدالله متولد شدند. دکتر شهیدی نتیجه می گیرد خیال پردازی که نمی خواست افتخار زناشویی با خاندان شهریار ایران تنها نصیب فرزندان امام علی(ع) شود، داستان را دستکاری کرده و بدین صورت در آورده است (ص20).

روایت دیگری که در ارشاد شیخ مفید آمده، اسارت دو دختر یزدگرد را زمان خلافت امام علی(ع) توسط حریث بن جابر حنفی دانسته است. علی(ع) یکی را که شاه زنان نام داشت به حسین داد و زین العابدین متولد شد، دیگری را به محمد بن ابوبکر و قاسم از او متولد گردید. نقد دکتر شهیدی به این روایت این است که نام حریث بن جابر در شمار کارگزاران حضرت علی در خراسان دیده نمی شود (ص21)[25]. او در جنگ صفین در رکاب آن حضرت بود، تحلیل دکتر شهیدی این است که گویا پردازندگان این حدیث چون با داستان اسیر شدن دختران یزدگرد به دست عبدالله بن عامر روبه رو شده اند، جای او را با حریث بن جابر عوض کرده اند؛ چه نمی خواسته اند شاهزادۀ ایرانی به دست امیری عرب و عامل امویان اسیر شود او را به اسارت عامل امیرالمؤمنین علی(ع) درآورده اند تا از کرامت دختر کاسته نگردد (ص 22).

این تحلیل چندان قوی نیست زیرا حریث بن جابر نیز عرب بوده است، فقط کارگزار علی بودن ممکن است در موضوع نقش داشته باشد.

به روایت دیگری هم اشاره دارد که شاه آفرید همسر ولید بن عبدالملک و مادر یزید بن ولید را دختر فیروز پسر یزدگرد می داند. تحلیل دکتر شهیدی چنین است همین که روایات شهربانو و زناشویی او با حسین بن علی شهرت یافت، دوستداران دو شخصیت برجستۀ تیم و عدی نخواستند تنها بنی هاشم از افتخار ازدواج با خاندان شهریاران ایران برخوردار باشند؛ ناچار دختری از یزدگرد را به پسر ابوبکر و دختر دیگری از او را به پسر عمر بخشیدند. چون حکومت به امویان رسید هواداران این تیره بر خود هموار نکردند که فرزندان امیه از این موهبت بی نصیب بمانند و دختر دیگری برای یزدگرد ساخته، او را به خانۀ خلیفه زاده اموی فرستادند (ص 23). این تحلیل ها نشان می دهد که دکتر شهیدی روی نقش راویان تا چه اندازه دقت وتوجه داشته است؛ نکته بسیار مهمی که هنوز جای آن در تاریخ نگاری ما خالی است.

برای رد کردن دختر یزدگرد بودن همسر امام حسین، دکتر شهیدی به نامه ای متعلق به منصور دوانیقی به محمد بن عبدالله اشاره دارد که منصور در نامه نوشته بود، مادر علی بن الحسین امّ ولد بود. در اینجا دکتر نوشته است نوشتن امّ ولد تحقیری است که منصور به محمد بن عبدالله روا می دارد (ص24) و ادامه می دهد اگر مادر علی بن الحسین دختر یزدگر پادشاه ایران بود، منصور چنان عبارتی را نمی نوشت و اگر دروغ نوشته بود، محمد بدو پاسخ می داد که مادر علی بن الحسین شاهزاده بوده است نه کنیز (ص24).

به نظر در این مطلب دکتر شهیدی سهوی رخ داده است؛ زیرا مادر منصور سلامه، کنیز بود[26] نه مادر محمد بن عبدالله.[27] البته اصل سخن دکتر شهیدی درست است و اگر مادر امام زین العابدین دختر یزدگرد بود، منصور چنین سخنی را نمی نوشت؛ یعنی تا سال 145 هجری که منصور این نامه را نوشته، در بین مردم شایع نبود که مادر امام زین العابدین(ع) دختر یزدگرد است. دکتر شهیدی پس از اینکه مطالب منابع مختلف را مطرح کرده نتیجه گیری می کند که داستان شهربانو بر چنین روایاتی شبهه ناک استوار است و تحلیل می کند دور نیست که در فتح بلاد خراسان و شرق ایران زنانی اسیر شده باشند و دور نیست که یکی از این کنیزان به عادت مألوف، خود را بزرگ زاده یا شاهزاده خوانده باشد و دور نیست که امام حسین بن علی(ع) یکی از این دختران را به همسری گرفته و امام علی بن الحسین از او متولد شده باشد، اما اگر چنین حادثه ای رخ داده باشد در خلافت عثمان بن عفان بوده است نه در خلافت عمر و آن زن بزرگ زاده ای ایرانی بوده است نه دختر یزدگرد پادشاه ایران؛ چه شمار دختران یزدگرد معلوم است و ظاهر عبارت مسعودی نشان می دهد که آنان سال ها در مرو به سر برده اند و فرزندانی از آنان به جای مانده است ( ص25).

سپس چند نکته دربارۀ سرانجام مادر علی بن الحسین عنوان می کند، ولی در این مورد اظهار نظر و نتیجه گیری ندارد (ص26) فقط به آب انداختن و غرق کردن مادر علی بن الحسین پس از قتل امام حسین(ع) را بعید و نادرست می داند.

2-2. سال تولد امام

بحث بعدی دکتر شهیدی سال تولد امام است که صفحات 29 تا 37 یعنی هشت صفحه را در برمی گیرد و بر خلاف عموم مورخان و محد ثان قدیم که سال تولد حضرت را در مدینه و سال 37 یا 38 دانسته اند سال تولد حضرت را 47 یا 48 هجری می داند. خود اظهار می دارد که از متقدمان و متاخران جز چند تن، همگی سال های اولی را قبول دارند.

دکتر شهیدی دودلیل برای رد تاریخ مشهور دارد:

الف – محل ولادت است که مدینه ذکر شده است و گفته شده با جدش علی(ع) دو سال در مدینه بود. دکتر شهیدی اشاره دارد به اینکه علی(ع) در سال های 37 تا 40 هجری در کوفه بود. امام حسین نیز همراه آن حضرت بود. حال چگونه می توان پذیرفت که امام در کوفه به سر برده و همسر او این مدت در مدینه بوده است (ص 31). این دلیل چندان محکم نیست، چنان که امام رضا(ع) همسر و فرزند خود را در مدینه گذاشته و خود به خراسان آمدند.

ب – دلیل دیگر دکتر شهیدی این است که در برخی گفت وگوهای روز عاشورا که در منابع آمده، علی بن الحسین را خردسال و نابالغ دانسته اند. از این رو حدس می زند تولد امام سال 47 یا48 هجری بوده که در روز عاشورا دوازده یا سیزده ساله بوده وبا عبارت خردسال یا نابالغ بودن درست در می آید. تحلیل دکتر دربارۀ علت شهرت تولد امام در سال 36 یا 37 آن است که سال ولادت علی بن الحسین اکبر را که در روز عاشورا شهید شد با سال تولد امام زین العابدین اشتباه گرفته اند. البته دکتر شهیدی دربارۀ سال تولد امام نتیجه گیری قطعی ندارد (ص39).

نکته قابل توجه اینکه اگر امام سجاد در روز عاشورا که هم زمان با امامت ایشان نیز هست دوازده ساله بود، میان همان چند تن اندک شیعه باقی مانده دربارۀ درکودکی به امامت رسیدن حضرت بحث می شد، در حالی که این بحث برای نخستین بار در زمان امامت حضرت جواد مطرح شد. معلوم می شود که تا این زمان هنوز شیعیان به مسئله کودک بودن امام برنخورده بودند.

3-2. امام در کوفه

پس از بحث دربارۀ تاریخ تولد امام، به وقایع تاریخی پس از امام علی(ع) تا به قدرت رسیدن یزید می پردازد (ص 39تا 47) و مطلبی از امام زین العابدین ندارد. سپس بحث سفر امام حسین(ع) به کربلا را آغاز می کند واشاره دارد که در اسناد نامی از علی بن الحسین نیست (ص 49-50) واین را هم دلیلی برای کوچک بودن امام می شمارد؛ سپس وقایع عاشورا را مطرح می کند که علی بن الحسین بیمار بود.

آمدن امام به کوفه مطلب بعدی است. دکتر شهیدی در این قسمت، از منابع مختلف، سخنانی را که بین امام و ابن زیاد رد وبدل شده، می آورد و می نویسد: «این نوشته های مکرر را برای آن می آورم که خوانندگان بدانند گزارشگران، رویدادی را به چندگونه بازگفته اند. نیز بدانند در طول زمان چگونه سندها به سود خاندان اموی دست کاری شده است (ص 55)».

در این قسمت، نقد او دربارۀ روایتی است که مطرح می کند علی بن الحسین را در کوفه مردی به خانه برد و با لحاف پوشاند. سپس او را نزد یزید بردند و یزید واقعه حره را پیشگویی کرد وخواست علی بن الحسین همراه آنان نباشد. دکتر شهیدی نقد می کند: چگونه اسیری که پایش در زنجیر و گردنش در غل است می تواند به خانۀ کسی برود و آنجا بر لحاف بخوابد؟ چگونه به او اجازه داده شد که هر کجا می خواهد برود؟ و یا غیب گویی یزید دربارۀ واقعه حره چگونه ممکن است، در حالی که یزید از نابخردی به کار سیاست کشور خود نا آشنا بود (ص55). همین طور پنهان شدن علی بن الحسین در خانۀ مردی درشهر کوفه را نمی پذیرد (ص 55). مطلبی هم از لهوف سید بن طاوس آورده از سخنرانی امام سجاد، ولی به آن چنین انتقاد می کند که وضع زمان و مکان، امکان این خطبه را نمی داده است و نتیجه می گیرد آنچه مؤلف لهوف نوشته، شبیه جمله هایی است که در خطبۀ مسجد دمشق ایراد شده و دور نیست که با گذشت زمان راویان حادثه ها را با هم درآمیخته باشند (ص 57).

مطلب بعدی کتاب زندگانی علی بن الحسین، اشعاری است که به امام نسبت داده اند در بین راه کوفه به شام می خواند و دکتر شهیدی از نظر سبک اشعار ومعانی آن تردید دارد و تحلیل می کند بعید نیست یکی از شاعران دوستدار خاندان رسول و دشمن خاندان ابوسفیان آن را سروده باشد. از طرفی گفته شد امام در بین راه کوفه و شام باکسی سخن نگفته است (ص 63).

از حضور امام در شام هم یاد کرده وسخنان امام را با مردم شام می نویسد. نقد دکتر در این قسمت به اشعاری است که خوارزمی در مقتل و ابن اعثم در تاریخ به امام نسبت داده اند در مجلس یزید ایراد کرد. مرحوم شهیدی این شعر ها را هم درست ندانسته است؛ زیرا امام در موقعیتی نبود که به شعر تمثل جوید، آن هم شعر فضل بن عباس بن عتبۀ بن ابی لهب که سال ها پس از این واقعه در ستایش عبدالملک اموی و نکوهش هاشمیان سروده شده است (ص 71). با توجه به اینکه تخصص دکتر ادبیات است به نقد اشعار بیشتر توجه داشته است. تحلیل دکتر شهیدی دراین قسمت این است که گفت وگوهای کاخ دمشق میان یزید و کاروان اسیران ملایم تر از سخنانی بوده که درکاخ پسر زیاد رخ داده است؛ زیرا عبیدالله برای خوش خدمتی هیچ ملاحظه ای از اسیران نمی کرد.

4-2. امام در مدینه

قسمت بعدی کتاب زندگانی علی بن الحسین به وقایع مدینه می پردازد. در جریان شورش مردم مدینه و پناه بردن مروان به علی بن الحسین، مرحوم شهیدی سخن طبری را که عنوان کرده «علی بن الحسین با مروان دوستی قدیمی داشت»، نادرست خوانده است و تحلیل کرده طبری می خواهد جوانمردی را که خاندان هاشم از حد اعلای آن برخوردار بودند نادیده بگیرد و آن را به حساب دوستی شخصی بگذارد (ص 83). از واقعۀ حره و سخنان علی بن الحسین با مسلم بن عقبه مطالبی نقل کرده و در پایان، گزارش ها را به طور قطع دروغ دانسته است. دکتر تحلیل می کند احتمالا سال ها بعد، کسانی از بزرگ زادگان مدینه که پدرانشان از بیم جان با مسلم به شرط بندگی یزید بیعت کرده اند، این مطالب را ساخته اند تا کار گذشتگان خود را نزد مردمان موجه جلوه دهند. این مطلب که مسلم بن عقبه هر کس را علی بن الحسین شفاعت کرد نکشت درست نیست؛ زیرا از خونخواری چون مسلم بعید است (ص 86).

قسمت بعدی کتاب، وقایع پس از مرگ یزید است. به قیام مختار نیز اشاره دارد، ولی سؤال وتحلیلی مطرح نمی کند. از زندگانی امام پس از عاشورا بیشتر به مطالب اخلاقی پرداخته است آن هم بدون نقد و تحلیل. مطلبی که در اینجا نقد شده، شعر فرزدق است. از صفحه 112 تا 133 به شعر فرزدق پرداخته و آن را از ابعاد مختلف نقد کرده است. آیا این شعر از فرزدق است یا کس دیگر؟ دربارۀ چه کسی سروده شده ؟ چه بیت هایی کم و زیاد شده است؟سپس اسناد آن را از قدیم ترین ایام که دیوان حماسه، گزیده ابوتمام حبیب بن اوس طایی (232) است و در سال ها وقرون بعد تا زمان ابن حجر هیثمی ( 974 ق) مطرح کرده و نقد می کند. آن گاه با توجه به شرایط زمان و مکان ( ضمن طواف خانۀ خدا) فقط بیت های 1 و 2 و 3و 13و 21و 23 و 25 را متعلق به فرزدق می داند؛ زیرا در نهایت بلاغت و متناسب با مقام است. در تحلیل دکتر شهیدی به احتمال قوی بیت هایی که فرزدق در آن مجمع سروده وخوانده، همین چند بیت بوده است و زمان کوتاه طواف گنجایش ابیات بیشتر را نداشت و بلاغت نیز «رخصت درازگویی» را نمی داد. در ادامه نقدهای دیگری بر شعر فرزدق دارد.[28] پس از آن به مطالب اخلاقی درباره امام می پردازد (ص 138-134) ونقد وتحلیلی در این قسمت ندارد.

دربارۀ سفر امام زین العابدین پس از سال 61 و شهادت امام حسین به کوفه که در روضه کافی آمده است شک می کند. در صورت درست بودن سفر امام به کوفه معتقد است که بین سال های 67 تا 74 بوده است؛ زیرا امام پس از بازگشت به شام تا پایان عصر یزید ( به سال 64) درمدینه بوده. در واقعه حره بعد از مرگ یزید نیز سال های 64 و 67 امام در مدینه بوده که مختار به او نامه نوشته. در سال های 75 تا 95 هم حجاج بر کوفه حکومت می کرده و امکان سفر امام به کوفه به خاطر جاسوسان حجاج نبوده است. از این رو تنها سال های 67 تا 74 باقی می ماند، ولی فرض را این می داند که ابوحمزه در سفرهای مکرر خود به مدینه، امام را ملاقات کرده و دعاهای او را آموخته است (ص146). پس از این باز به اخلاق عملی امام (ص147-156)، علم حضرت و شاگردانش (ص 158) و سخنانی از حضرت (ص 159-168) می پردازد.

5. 2. آثار منسوب به امام سجاد (رساله حقوق، صحیفه سجادیه و قرآن هایی به خط حضرت)

رسالۀ حقوق امام را آورده واسناد قدیمی آن واختلافات متن را بررسی می کند، اما چون درکتاب خصال شیخ صدوق راویان سند آمده، آن را برای ترجمه برگزیده است (ص 169-171). مطلب بعدی صحیفۀ سجادیه[29] است که به سند آن می پردازد (ص 172-190) و نظریاتی را که در مورد صحیفه کامله وجود دارد نقد کرده و حدس زده است که این مجموعه را کامله گفته اند؛ زیرا دستوری کامل برای درخواست بنده از خدای متعال است (ص191).

بحث دیگر کتاب زندگانی علی بن الحسین مربوط به قرآن هایی است[30] که به خط امام منسوب اند و به قرآن شیراز، قرآن سلطانیه قزوین، قرآن اصفهان و قرآن کتابخانه حضرت رضا نامگذاری شده اند. در مورد قرآن شیراز و سلطانیه اظهار بی اطلاعی کرده و انتساب قرآن اصفهان را به حضرت رد می کند؛ زیرا در پایان آن لقب زین العابدین و جمله7 آمده است (ص195). پیرامون قرآن کتابخانه حضرت رضا که عده ای انتساب آن را به امام قطعی می دانند بحث مفصلی دارد (ازص195 تا199). درباره انواع کاغذ در صدر اسلام و تاریخچه استفاده از آن، همین طور خطوطی که در قرن نخست هجری معمول بوده بحث کرده، سپس نتیجه گیری می کند که به دو دلیل نمی توان انتساب این نسخه را به امام قطعی دانست. یکی اینکه این نسخه قرآن روی پوست آهو نوشته شده است. نظر به کمیابی و گرانی این ماده، بعید به نظر می رسد متعلق به قرن اول هجری ومربوط به آن حضرت باشد. دوم اینکه از مقایسه این خط با خطوطی که در سال24 و 90 هجری نوشته شده مشاهده می شود که با هم شبیه نیستند وبر عکس با خط قرآن اناجورکه در قرن سوم (277) نوشته شده و در مسجد عمر قاهره موجود است شباهت دارد. از طرفی نمی توان به طور قطع این انتساب را منکر شد. باید با وسائل علمی امروز و آزمایش مرکب و کاغذ نتیجه قطعی را معلوم کرد (ص199).

مبحث بعدی رحلت امام سجاد است که اختلافات را مطرح کرده، ولی نتیجه گیری نمی کند (ص201و202). آخرین مطلب کتاب، فرزندان امام است که پس از نقل گفته ها اشاره دارد که از پسران امام پنج تن، امام محمد باقر، زید شهید، عبدالله، عمر و علی و از دختران نام دوتن علّیه و امّ کلثوم در همه اسناد دیده می شود (ص206) وبحث کتاب پایان می یابد.

دکتر شهیدی بیشترین نقد (21صفحه) را دربارۀ شعر فرزدق دارد. سپس مادر امام شهربانو بیشتر مورد بحث او قرار گرفته ودر هجده صفحه به نقد وتحلیل مطالب می پردازد. پیرامون سن امام هم هشت صفحه صحبت کرده، اما مطالب دیگر زندگانی امام نقد وتحلیل کمتری دارد. البته در مواردی بیشتر از این لازم نبوده است، اما در جاهایی نیاز به نقد وتحلیل داشته که به آن نپرداخته است؛ مثلاً از ابن سعد نقل کرده مختار صد هزار درهم نزد علی بن الحسین فرستاد و او آن مال را نزد خود نگاه داشت. پس از کشته شدن مختار، ماجرا را به عبدالملک نوشت و او پاسخ داد: من این مال را به تو دادم (ص94). چرا مختار این مبلغ را نزد امام فرستاد؟ پس از کشته شدن مختار به چه علت امام به عبدالملک نامه نوشت و عبدالملک چرا این مال را به امام بخشید؟ یا به نقل از طبری آورده: حصین بن نمیر هنگام بازگشت به شام، سر راه خود خسته به مدینه آمدو علی بن الحسین از او پذیرایی کرد (ص108) و این را تحلیل نکرده است. یا حدیثی از مجلسی نقل کرده که امام یکی از بندگان خود را تازیانه زد، سپس به خانه رفت واز خادم خواست او را قصاص کند (ص109) این مطلب از نظر راوی ومتن سند، به بررسی نیاز دارد که دکتر به آن نپرداخته است. همین طور از ده هزار وام امام از یکی از موالی صحبت کرده و اینکه مرد گروگان طلبید، امام پرزه ای از ردای خود به او داد. بعد که امام خواست قرض را بازپس دهد، مرد پرزه را گم کرده بود. امام از پرداخت آن خودداری کرد وسخنانی گفت که به بررسی سند ومتن آن نیاز دارد. در این قسمت بیشتر به کتاب های حدیثی و دعایی متوسل شده (ص 108) وکمتر به منابع تاریخی پرداخته است.

در کتاب مواردی از زندگانی علی بن الحسین طرح نشده است؛ مانند روابط امام با ابن زبیر، با مختارو کیسانیه، با شیعیان خود، چون ابوخالد کابلی، قاسم بن عوف، یحیی بن امّ طویل، محمد بن جبیر وجابربن عبدالله انصاری. نامه حضرت به مسلم بن شهاب زهری نیامده است. درباره شهادت امام بحث نکرده و حتی دیدگاه های مختلف را هم نیاورده است.

3. روش تحقیق

اکنون پس از بررسی نقدهای کتاب زندگانی علی بن الحسین می توان دربارۀ روش پژوهش دکتر شهیدی به طور کلی ودر این کتاب به ویژه اظهار نظر کرد. از نظر گزارش نویسی دکتر شهیدی از عنوان فصل واز تیتر استفاده نمی کند. معمولاً قسمت های مختلف را با یک آیه یا کلمات قصار شروع می کند. در چند مورد در پایان کتاب زندگانی علی بن الحسین تیتر آمده است؛ مثل رساله حقوق امام سجاد، ترجمه رساله برابر ضبط صدوق در خصال، (ص173) صحیفه سجادیه وقرآن به خط امام علی بن الحسین (ص193)، اما بقیه بدون عنوان است.

روش پژوهشی دکتر شهیدی انتقادی تحلیلی بود. آیا این روش قبل از او رایج بوده است؟ این موضوع به بررسی همه جانبه نیاز دارد. برخی معتقدند او از روش متفکران مصری ونویسندگان عرب دهه پنجاه وشصت میلادی (سی وچهل هجری) استفاده کرده است. به ویژه روش نقادی ایشان را شبیه طه حسین دانسته اند که روش انکاری و تردیدزا بود و در ایران چندان رواج نداشت.[31] آنچه مسلّم است مطالب دکتر معمولاً با سؤال شروع می شود، سپس منابع مختلفی را که پاسخگو هستند می آورد و سند و متن آنها را به چالش می کشد. آن گاه علت اینکه چنین تحریفی در حدیث یا تاریخ وارد شده مطرح می سازد. نوشته های او در دهه سی پر از نقد است. در بررسی اسناد از نقد بیرونی و درونی هردو استفاده کرده است؛ مثلاً در کتاب زندگانی علی بن الحسین آنجا که شعر فرزدق را بررسی می کند فقط چند بیتی را متعلق به فرزدق می داند. یا در بررسی قرآن ها به خط امام شک می کند، اما نقد درونی، یعنی بررسی متن اخبار در نوشته های مرحوم شهیدی فراوان دیده می شود. علاوه بر این، به قراین خارجی مانند شرایط زمان و مکان نیز توجه داشته است. انگیزه های راویان در نقل اخبار، مهم ترین نکته مورد توجه او بود.

 نکته مهم این است که درآثار او به ویژه کتاب زندگانی علی بن الحسین از خطاها و بت های چهارگانه بیکن[32] اجتناب شده است. دکتر شهیدی در برابر مدارک واسنادی که در خور اعتماد نیست تسلیم نشده و چشم نقادی او نسبت به بت های طایفه ای که درد دیرینه انسان است باز بوده. همین طور از گرایش های فردی و تعصب در عقاید شخصی (بت های شخصی) تا حدودی دور بوده است. به بخت و اتفاق در حوادث تاریخی اعتقاد نداشته و از اقوال وعقاید جاری در قضاوت ها (بت های بازاری) اجتناب می کرده است و اقوال کسانی که مردم عادت کرده اند سخنان آنان را بپذیرند (بت های نمایشِی) حجت نمی شمرده است. در بحثی که درباره مادر امام سجاد دارد باور عموم را کنار گذاشته است؛ باوری که اگر کسی درآن تردید کند، گویی اصلی ثابت و یکی از ضروریات دین را منکر گشته و در این جهان سزاوار لعنت و در آن جهان جاودان در دوزخ خواهد بود (ص9). وی شجاعت آن را داشته که احادیث محد ثان بزرگواری چون مرحوم کلینی را نقد کند. دکتر شهیدی اعتقاد داشت که حدیث های گرد آوری شده در کتاب شریف کافی همه در یک درجه از درستی نیست و از زمان امام زین العابدین تا عصر مرحوم کلینی 250 سال یا بیشتر گذشته ودر این مدت دراز پیروان نحله های گوناگون احادیثی ساخته و پرداخته اند (ص18).

دکتر شهیدی در احادیث به فقه الحدیث و درایۀ الحدیث توجه داشت. به نظر او دانشمندان طبقه اول از محد ثان به نقد روایتی حدیث توجه داشته اند و کمتربه نقد حدیث از جهت درایه می پرداختند. روش او غیر از استفاده از اسناد وسلسله سند بهره گیری از قرینه های خارجی است؛ مثلاً سال تولد امام را به رغم اتفاق محد ثان و مورخان کهن، اعم از شیعه واهل سنت (ص29) با تکیه بر قراین خارجی، مورد نقد وشک قرار می دهد (ص30).

وی این اصل را برای تاریخ نگار ومحد ث یادآور می شود که هر کس حدیثی می سازد و بر سر زبان ها می اندازد، می کوشد گویندۀ آن را کسی یا کسانی معرفی کند که نتوان بر آنها انگشت نهاد (ص18).

4. غلط های کتاب زندگانی علی بن الحسین

دکتر شهیدی در پایان کتاب نوشته است با همه کوششی که در تصحیح کتاب کردم، متاسفانه خطاهای فراوانی در آن راه یافته است، به خصوص در اعراب گذاری و ضبط واژه های عربی. همین طور حرف های پاورقی ریز است واز خوانندگان درخواست کرده هرگاه فرصتی داشتند این خطاها را اصلاح کنند تا در چاپ بعدی اصلاح شود (ص207). غلط های چاپی کتاب خیلی زیاد نیست، چند مورد که به اصلاح نیاز دارد یادآوری می شود.

غلط های چاپی کتاب.png

شماره برخی پانویس ها نادرست است؛ چون شماره 1و2 صفحه 71 که باید ادغام شود و شماره 3 صفحه 71 به 2 تبدیل گردد. شماره 3 ابن اثیر ج4، ص86 حذف شود.

در ضمن نام برخی از کتاب ها در پانویس آمده، ولی در فهرست منابع نیست؛ مانند کتاب المختار ثقفی ص92؛ اخبارالطوال، ص33 و مجله ارغوان، ص95.

سخن پایانی

دکتر شهیدی ابتدا برای آشنایی با مادر امام سجاد پژوهش خود را شروع کرد، سپس به زندگی امام پرداخت. سی سال بعد مطالب خود را تکمیل کرد وکتاب زندگانی علی بن الحسین را نوشت. انگیزه او اصلاح تفکر شایع در جامعه بود که امام علی بن الحسین را بیمار و اسیر و ضعیف جلوه می داد. روش او انتقادی تحلیلی است. دکتر شهیدی در بررسی احادیث به فقه الحدیث و درایۀ الحدیث توجه داشت و در نقل اخبار تاریخی به نقد درونی و برونی. راوی، متن سند و شرایط زمانی ومکانی در نقد ها و تحلیل های ایشان نقش مهمی داشت. شهامت انتقاد از مطالب و کسانی که مورد قبول عامه هستند، از مهم ترین ویژگی های تاریخ نگاری ایشان است. البته انتقادهای ایشان از استحکام یکسانی برخوردار نیست.

دکتر شهیدی در بررسی های خود در زندگانی امام علی بن الحسین دربارۀ مادر امام و سال تولد آن حضرت بحث گسترده ای انجام داده است. درجریان عاشورا برخی از سخنان واشعار منسوب به امام را رد می کند. در بحث های مربوط به پس از عاشورا جز بحث اشعار فرزدق، از دید انتفادی وتحلیلی او کاسته می شود؛ شاید به علت کمبود وقت یا سن ایشان باشد. به نظر می رسد رشته اصلی ایشان یعنی ادبیات سبب شده است در نقد اشعار توجه بیشتری داشته باشد. ادامه دادن به دید انتقادی وتحلیلی در ابعاد دیگر زندگانی امام سجاد7 و پرداختن به برخی بحث ها که دکتر شهیدی به آن نپرداخته، زنده نگه داشتن راه ایشان وپیروی از یک روش درست است.

منابع

1. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق کاظم المظفر، منشورات المکتبۀ الحیدریۀ، نجف اشرف، 1385ق/1965م.

2. بویس، ماری، «بی بی شهربانو وبانوپارس»، ترجمه حسن جوادی، مجله بررسی های تاریخی، ش9و10، 1346ش.

3. جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمد تقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ پنجم، 1368ش.

4. جعفریان، رسول، «چرا دکتر شهیدی لباس روحانیت را کنار گذاشت»، مصاحبه با سایت تابناک، دی 1386، کد خبر4940.

5. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج اول: استانداران و فرمانداران، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1375ش.

6. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ در ترازو؛ درباره تاریخنگری و تاریخ نگاری، امیرکبیر، تهران، چاپ دوم: 1362ش.

7. شهیدی، جعفر، پس از پنجاه سال؛ پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ چهاردهم، 1371ش.

8. —–، تاریخ تحلیلی اسلام تاپایان امویان، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1362ش.

9. —–، تاریخ تحلیلی اسلام از آغاز تا نیمه نخست سده چهارم، مرکز نشر دانشگاهی – انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1383ش.

10. —–، چراغ روشن در دنیای تاریک، چاپخانه محمد حسن علمی، تهران، بی تا.

11. —–، حیاۀ الامام علی بن الحسین، ترجمه احمد الحلبوئی، دارالهادی، بیروت، 1421 ق/2001م.

12. —–، زندگانی علی بن الحسین(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ پنجم: 1372ش.

13. —–، زندگانی فاطمه زهرا(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ دهم: 1368ش.

14. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبرغفاری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1363ش.

15. مسعودی، علی بن الحسین، التنبیه والاشراف، دارصعب، بیروت، بی تا.

16. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام وایران، صدرا، قم، چاپ هجدهم، 1371ش.

17. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت:، دارالمفید للطباعۀ والنشر والتوزیع، بیروت، 1414ق/1993م.

پی نوشت ها:

[1] شهیدی، جعفر، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 10؛ همو، تاریخ تحلیلی اسلام تاپایان امویان، ص 189، 190، 193.

[2] بویس، ماری، «بی بی شهربانو وبانوپارس»، شماره9و10، ص130. دکتر شهیدی در پاورقی کتاب علی بن الحسین(ع) (ص10) نوشته است: جزوۀ بحثی دربارۀ شهربانو مورد استفاده خانم ماری بویس قرار گرفت و مقاله ای در نشریۀ مدرسۀ السنه شرقی لندن در سال 1967، شماره 30، ص 30-44 به چاپ رساند و بعد آقای دکتر حسن جوادی در مجلۀ بررسی های تاریخی آن را ترجمه کرد.

[3] این کتاب با مشخصات زیر به عربی چاپ شد: شهیدی، جعفر، حیاة الامام علی بن الحسین، ترجمه احمد الحلبونی، دارالهادی، بیروت، 1421ق / 2001م.

[4] شهیدی، جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 189، 190، 193). ادامۀ این کتاب به نام تاریخ تحلیلی اسلام از آغاز تا نیمۀ نخست سدۀ چهارم، توسط مرکز نشر دانشگاهی و انتشارات علمی و فرهنگی به سال 1383 در تهران چاپ شده و در صفحات 255، 229، 207، 204، 202 به امام سجاد اشاراتی دارد.

[5] شهیدی، جعفر، پس از پنجاه سال، پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین(ع)، ص 88، 174، 182، 190.

[6] همو، زندگانی علی بن الحسین، ص 9، 13پاورقی 128.

[7] همو، چراغ روشن در دنیای تاریک، بی تا، ص ج و د.

[8] مهمترین مطالب کتاب چراغ روشن در دنیای تاریک عبارت اند از: تاریخ تولد امام، شهربانو، بعقۀ بی بی شهربانو، کاروان در کوفه و شام، بازگشت به مدینه، قصیده فرزدق، وضع اجتماعی آن زمان، شعر و ادب، اخلاق امام سجاد، آثار علی بن الحسین، صحیفۀ سجادیه، رسالۀ حقوق، دست نوشته های قرآنی منسوب به امام.

[9] شهیدی، جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص52.

[10] Edward Granville Browne.

[11] Sir Percy Molesworth Sykes.

[14] شهیدی، جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 47.

[16] همو، زندگانی علی بن الحسین، ص 71.

[19] نام آرامگاهی است درنزدیکی شهر ری. برخی اعتقاد دارند مقبره شهربانو مادر امام چهارم است. دکتر شهیدی در کتاب چراغ روشن بحث مفصلی دربارۀ این مقبره دارد.

[20] در کتاب چراغ روشن (ص10) قدیم ترین مورخ را که مادر امام زین العابدین را دختر یزدگرد دانسته یعقوبی ذکر می کند و یادی از کتاب بصائر الدرجات ندارد.

[21] شهید مطهری علاوه بر عمرو بن شمر، شخص دیگری به نام ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی را که در سند روایت آمده ضعیف دانسته و نوشته است علمای رجال او را از نظر دینی متهم می دانند و روایات او را غیرقابل اعتماد می شمارند (خدمات متقابل اسلام و ایران، ج1، ص 133).

[22] در اینجا تناقضی بین مطالب دیده می شود. از طرفی می نویسد راوی حدیث که مرحوم کلینی ذکر کرده (عمروبن شمر) فرد ضعیفی است (شهیدی، جعفر، زندگانی علی بن الحسین، ص18). از طرف دیگر می گویدچون معیار پذیرفتن حدیث نزد آنان (مرحوم کلینی) اعتبار و وثاقت راوی بود به جهات دیگر نمی پرداختند (همان جا).

[23] اگر دیدگاه دیگر که خود شهیدی معتقد است یعنی سال 47 هجری تولد امام باشد، 24 سال از زمان اسارت گذشته است.

[24] در منابع گفته شده که حمیده را امام محمدباقر برای نوه شان جعفر بن محمد انتخاب کرد. رحلت امام باقر سال 114 هجری و تاریخ تولد امام موسی بن جعفر 128 هجری است؛ یعنی چهارده سال پس از ازدواج متولد شده اند (بنگرید به: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج1، ص476 -477).

[25] شیخ مفید درکتاب الارشاد (ج2، ص 137) اظهار داشته که امام، حریث بن جابر حنفی را والی یکی از بلاد شرق کرد و آقای ذاکری (سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب، ص428) متذکر شده این احتمال به ذهن می رسد که حریث بن جابر همراه با خلید بن قره به خراسان رفته است و بدین سبب عده ای از راویان تاریخ، وی را و عده ای دیگر خلید را به عنوان والی خراسان ذکر کرده اند.

[26] مسعودی، علی بن الحسین، التنبیه والاشراف، ص295.

[27] ابوعبدالله محمد بن عبدالله ملقب به صریح قریش است؛ زیرا پدرش عبدالله فرزند حسن مثنّی نوۀ امام حسن مجتبی7 است و مادرش هند دختر ابوعبیدۀ بن عبدالله بن زمعه است و چون مادران و مادربزرگان محمد هیچ یک کنیز نبودند به لقب صریح قریش منسوب شد (اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص 157). پدرش عبدالله نیز چون از طرف پدر و هم از سوی مادر به حضرت فاطمه می رسید به عبدالله محض معروف گردید.

[28] شایان به ذکر است برخلاف دکتر شهیدی، نویسنده کتاب تشیع در مسیر تاریخ معتقد است صحت قصیده معروف فرزدق و مناسبتی که در آن این اشعار سروده شده هرگز مورد سؤال قرار نگرفته است. بنابراین باید آن را یکی از معتبرترین سندهای معاصر امام زین العابدین در نظر گرفت (جعفری، محمد حسین، تشیع در مسیر تاریخ، ص285).

[29] همین مطالب دربارۀ رساله حقوق و صحیفه سجادیه به گونه ای متفاوت در کتاب چراغ روشن (ص163-183) آمده است وتصویری از اجازه روایت صحیفه به خط مجلسی دوم به میرزا محمد امین ضمیمه می باشد (ص169).

[30] مطالب مربوط به قرآن در کتاب چراغ روشن (ص184-197) نیز هست، با این تفاوت که در این کتاب تصاویری از قرآن امام رضا، کتیبه قبۀ الصخره و قرآن اناجور آمده است و آخرین مطلب کتاب می باشد.

[31] جعفریان، رسول، «چرا دکتر شهیدی لباس روحانیت را کنار گذاشت»، مصاحبه با سایت تابناک.

[32] زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ در ترازو، ص 127-128.


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

آیات مرتبط با رخدادها؛ تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه

پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به مدینه، با انجام اقدامات اساسی، منعقد کردن پیمانهای …