به گزارش ایکنا، مولوی عبدالرئوف توانا، از علمای اهل سنت افغانستان در یادداشتی برای ایکنا نوشت: جنگ غزه در یک شباهت همان ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه را میماند که مشهور به جنگ احزاب است!
در ادامه متن این یادداشت از نظر میگذرد:
جنگ احزاب، یکى از مهمترین حوادث تاریخ اسلام است، جنگى که در حقیقت نقطه عطفى در تاریخ اسلام بود و کفه موازنه قوا را در میان اسلام و کفر به نفع مسلمین بر هم زد و پیروزى در آن کلیدى بود براى پیروزیهاى بزرگ آینده و در حقیقت کمر دشمنان در این غزوه شکست و بعد از آن نتوانستند کار مهمى صورت دهند.
پس از آنکه ماجراى جنگ احزاب پیش آمد، سوره احزاب نازل شد و حداقل تعداد 17 آیه آن، از این جنگ و حوادث آموزنده و مسائل تربیتى و پیامدهاى آن سخن گفت.
لذا شرح اوضاع این جنگ و بیان دقایق بسیار و ریزهکارىهاى فراوان در آن و تشریح وضع گروههاى مختلف مسلمین با دقت و ظرافت در این میدان اجتنابناپذیر است.
غزوه احزاب در یک نگاه
جنگ «احزاب» چنان که از نامش پیدا است مبارزه همهجانبهاى از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروههاى مختلفى بود که با پیشرفت این آیین منافع نامشروعشان به خطر میافتاد.
نخستین جرقه جنگ از ناحیه گروهى از یهود «بنى نضیر» روشن شد که به مکه آمدند و طایفه «قریش» را به جنگ با پیامبر(ص) تشویق کردند و به آنها قول دادند تا آخرین نفس در کنارشان میایستند، سپس به سراغ قبیله «غطفان» رفتند و آنها را نیز آماده کارزار کردند.
این قبائل از هم پیمانان خود مانند قبیله «بنى اسد» و «بنى سلیم» نیز دعوت کردند و چون همگى خطر را احساس کرده بودند، دست به دست هم دادند تا کار اسلام را براى همیشه یکسره کنند، پیامبر(ص) را به قتل برسانند، جامعه نوپای اسلامی را در هم بکوبند، مدینه را غارت کنند و چراغ اسلام را خاموش سازند.
مسلمانان که خود را در برابر این گروه عظیم دیدند به فرمان پیامبر(ص) به شور نشستند و قبل از هر چیز با پیشنهاد سلمان فارسى، اطراف مدینه را خندقى کندند تا دشمن به آسانى نتواند از آن عبور کند و شهر را مورد تاخت و تاز قرار دهد (و به همین جهت یکى از نامهاى این جنگ، جنگ خندق است).
لحظات بسیار سخت و خطرناکى بر مسلمانان گذشت، جانها به لب رسیده بود، منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، جمعیت انبوه دشمن و کمى لشگریان اسلام در مقابل آنها (تعداد لشکر کفر را 10 هزار و لشکر اسلام را سه هزار نفر نوشتهاند) و آمادگى آنها از نظر تجهیزات جنگى و فراهم کردن وسائل لازم، آینده سخت و دردناکى را در برابر چشم مسلمانان مجسم میساخت.
ولى خدا میخواست در اینجا آخرین ضربه بر پیکر کفر فرود آید، صف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد، توطئهگران را افشا کند و مسلمانان راستین را سخت در بوته آزمایش قرار دهد.
سرانجام این غزوه به پیروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزیدن گرفت، خیمه و خرگاه و زندگى کفار را در هم ریخت، رعب و وحشت شدیدى در قلب آنها افکند، و نیروهاى غیبى فرشتگان به یارى مسلمانان فرستاد.
قدرتنماییهاى شگرفى همچون قدرت على(ع) در برابر عمرو بن عبدود بر آن افزوده شد، و مشرکان بىآنکه بتوانند کارى انجام دهند پا به فرار گذاردند. این دورنمایى بود از جنگ احزاب که در سال پنجم هجرى واقع شد.
نمونه کامل جهاد دفاعی
تمام قوانین آسمانى و بشرى به شخص یا جمعیتى که مورد هجوم واقع شده حق مىدهد براى دفاع از خویشتن به پا خیزد و آنچه در قدرت دارد به کار برد و از هر گونه اقدام منطقى براى حفظ موجودیت خویش فروگذار نکند این نوع جهاد را، جهاد دفاعى مى نامند.
جنگ احزاب جنبه دفاعى داشته است؛ زیرا آغازگر جنگ، مشرکان بودند. آنها از نقاط مختلف سرزمین حجاز، به فرماندهى مشرکان مکه به سمت مدینه حرکت و آن شهر را محاصره کردند. مسلمانان ناچار بودند از جان و مال و ناموس و عقاید خویش دفاع کنند. آیا هیچ عاقلى به خود اجازه میدهد که در مقابل دشمنان تا دندان مسلّح ـ که قصد داشتند پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان را به قتل برسانند و زنان و بچّههاى آنان را اسیر و مدینه را ویران کنند ـ ساکت بنشیند؟ آیا مقابله با آنها خشونت محسوب میشود.
مشورت پیامبر(ص) با مردم
در مسائل مهم اجتماعى مربوط به یک کشور سزاوار است که با همه مردم در سراسر آن کشور مشورت شود، حتّى از تاریخ پیامبر(ص) نیز به خوبى استفاده میشود که آن حضرت با اینکه عقل کلّ بود، باز به نظر اکثریت مسلمانان در موارد «مشورت» احترام میگذاشت.
از جمله در جنگ خندق که در مورد ماندن در مدینه یا بیرون رفتن و جنگیدن در خارج مدینه با مسلمانان «مشورت» فرمود؛ در اینجا میان یاران پیامبر(ص) اختلاف پیش آمد؛ گروهى طرفدار این شدند که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به خارج از مدینه برود، ولى سلمان گفت ما هنگامى که از سواران دشمن بیمناک بودیم، در اطراف شهر خندق میکندیم، آیا اجازه میفرمایید اى رسول خدا که در اطراف مدینه خندق بکنیم؟ نظریه سلمان مورد قبول اکثر مسلمین واقع شد(و کندن خندق را ترجیح دادند و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آن را پذیرفت).
مدیریت در بحران
کسانى که داستان جنگ احزاب را در قرآن مجید و روایات و تواریخ مطالعه کنند به خوبى میدانند که در این میدان یک نابرابرى شدید در میان مسلمین و دشمنان آنها وجود داشت و چنان مدینه را محاصره کرده بودند که بر حسب ظاهر سقوط مدینه حتمى بود و کار به قدرى بر مسلمانان مشکل شد که به تعبیر قرآن آیه 10 و 11 سوره مبارکه احزاب «إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا: هنگامى كه از بالاى [سر] شما و از زير [پاى] شما آمدند و آنگاه كه چشمها خيره شد و جانها به گلوگاهها رسيد و به خدا گمانهايى [نابجا] مىبرديد(۱۰) هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا: آنجا [بود كه] مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند(۱۱)».
اما این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینهاش گرفتار سختترین طوفانها میشود، کمترین ضعف، سستى و دستپاچگى به خود راه نمیدهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش، راحت روح و جان سرنشینان.
همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست میگیرد، خندق میکند، با بیل جمعآورى کرده و با ظرف از خندق بیرون میبرد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح میکند، و براى گرم کردن دل و جان آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق میکند، مرتباً آنان را به یاد خدا میاندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید میدهد.
از توطئه منافقان بر حذر میدارد و هوشیارى لازم را به آنها میدهد. از آرایش جنگى صحیح و انتخاب بهترین روشهاى نظامى لحظهاى غافل نمیماند و در عین حال از راههاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمینشیند.
به راستی اگر به داستان جنگ احزاب و مسئله حفر آن خندق عظیم به گرد مدینه که نه عابر پیاده به آسانى میتوانست از آن بگذرد، و نه سواران میتوانستند از روى آن بپرند، آن هم در مدّتى کوتاه و با وسایل بسیار بسیار ابتدایى، بیندیشیم، و مدیریت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم را در این زمینه و کیفیت تقسیم این کار را میان یارانش بنگریم، به دقّت و ظرافت در برنامهریزى پیامبر(ص) پى میبریم و جالب این که تا کار خندق پایان یافت، دشمن هم از راه رسید!
جنگ احزاب در بوته آزمون
جنگ احزاب، محک آزمون عجیبى بود، براى همه مسلمانان و آنها که دعوى اسلام داشتند، و همچنین کسانى که گاه ادعاى بىطرفى میکردند و در باطن با دشمنان اسلام سر و سر داشتند و همکارى میکردند.
موضع گروههاى سه گانه (مؤمنان راستین، مؤمنان ضعیف و منافقان) در عملکردهاى آنها کاملاً مشخص و ارزشهاى اسلامى کاملاً آشکار شد. هر یک از این گروههاى سهگانه در کوره داغ جنگ احزاب، سره و ناسره بودن خود را نشان دادند.
طوفان حادثه بهقدرى تند بود که هیچکس نمیتوانست آنچه را در دل دارد پنهان کند و مطالبى که شاید سالیان دراز در شرایط عادى براى کشف آن وقت لازم بود در مدتى کمتر از یک ماه به ظهور و بروز پیوست!
در آن روز اخبار و بشارتهای پیامبر جز در نظر مؤمنان آگاه، فریب و دروغى بیش نبود؛ امّا دیده ملکوتى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در لابهلاى جرقّههاى آتشین که از برخورد کلنگهایى که براى حفر خندق بر زمین کوبیده میشد، جستن میکرده، میتوانست گشوده شدن درهاى قصرهاى پادشاهان ایران، روم و یمن را ببیند، و به امّت جان بر کفش بشارت دهد، و از اسرار آینده پرده بردارد.
گروهى در فکر خانه و زندگى خویشتن و در فکر فرار بودند، جمعى سعى داشتند دیگران را از جهاد باز دارند و گروهى تلاش میکردند رشته اتحاد خود را با منافقین محکم کنند.
پیداست مردمى که این چنین ضعیف و بىپایهاند، نه آماده پیکار با دشمناند و نه پذیراى شهادت در راه خدا، به سرعت تسلیم میشوند و تغییر مسیر میدهند.
به عکس منافقان و یا مؤمنان سست ایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف میافکند، و هر روز فکر شوم و تازهاى در مغز ناتوان خود میپروراندند، مؤمنان، از آنجا که به آنها گفته شده بود که شما در بوتههاى آزمایش سختى آزموده خواهید شد، با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و پیامبر(ص) شدند و بر ایمانشان افزود. لذا همچون کوه، ثابت و استوار ایستادند، و اثبات کردند، عهدى که با او بستند هرگز گسستنى نیست: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا: از ميان مؤمنان مردانىاند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند:(احزاب/۲۳)» خلاصه، هرکس اسرار باطنى خویش را در این رستاخیز عجیب و «یوم البروز» آشکار ساخت.
تمامی ایمان در برابر تمامی کفر
جنگ احزاب چنان که از نامش پیدا است نبردى بود که در آن تمام قبایل و گروههاى مختلف دشمنان اسلام براى کوبیدن «اسلام جوان» متحد شده بودند.
جنگ احزاب آخرین تلاش، آخرین تیر ترکش کفر، و آخرین قدرتنمایى شرک بود، به همین دلیل هنگامى که بزرگترین قهرمان دشمن یعنى «عمرو بن عبدود» در برابر افسر رشید جهان اسلام؛ امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(ع) قرار گرفت، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «بَرَزَ الْایمانُ کلُّهُ الَى الشِّرْک کلِّهِ؛ تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت».
چرا که پیروزى یکى از این دو نفر بر دیگرى پیروزى کفر بر ایمان یا ایمان بر کفر بود، و به تعبیر دیگر کارزارى بود سرنوشت ساز که آینده اسلام و شرک را مشخص میکرد. به همین دلیل بعد از ناکامى دشمنان در این پیکار عظیم، دیگر کمر راست نکردند و ابتکار عمل بعد از این، همیشه در دست مسلمانان بود.
سخن آخر؛ دستاوردهای جنگ احزاب
سر انجام این غزوه بىآنکه احتیاج به درگیرى وسیع و گستردهاى باشد و مؤمنان متحمل خسارات و ضایعات زیادى شوند با پیروزى مسلمانان تمام شد.
ناکام ماندن آخرین تلاش دشمن و در هم شکسته شدن برترین قدرت نهایى آنها، رو شدن دست منافقین و افشا شدن کامل این دشمنان خطرناک داخلى، جبران خاطره دردناک شکست احد، ورزیدگى مسلمانان و افزایش هیبت آنان در قلوب دشمنان، بالا رفتن سطح روحیه و معنویت مسلمین به خاطر معجزات بزرگى که در آن میدان مشاهده کردند، تثبیت موقعیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در داخل و خارج مدینه و فراهم شدن زمینه براى تصفیه مدینه از شرّ یهود بنىقریظه از جمله پیامدهاى پربار این جنگ بود.
اوضاع خاورمیانه، در یک شباهت بسیار ساده، همان ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه را میماند که مشهور به جنگ احزاب است!
استکبار سلطهطلب و سران منافق و بیغیرت عرب و ارتش رژیم جعلی اسرائیل، درست در مقابل جبهه حقطلب مقاومت قرار گرفته و تدارک چنین صحنهای را دارند اما در جانب جبهه حق و دفاع از مشروعیتبخشی به حقوق انسانی مجاهدان علی(ع) دیگر ضرورت است تا عَمرِ بنِ عَبدَوَدهای دوران را نشانه گرفته و شمشیر بر تن اختاپوس صد پای اسرائیل حواله کرده و سر این اژدهای قهار را ببرد.
روزهای این پهلوانی و کسب لقب اسداللهی فرا رسیده است!
یقین دارم خداوند متعال بار دیگر چنین فتح و ظفر را شامل حال مجاهدان جبهه مقاومت میسازد و برنده این نبرد نابرابر انشاءالله حماس حماسهساز و سایر گروههای فلسطینی، یمنی و لبنانی خواهند بود و جشن پیروزی را در غزه مظلوم اما مقتدر خواهند گرفت.
ألیس الصبح بقریب
انتهای پیام
منبع