نقش و کارکرد بسیج در تحقق انتظام ملی و امنیت داخلی


امروزه پرداختن به موضوع انتظام و امنیت در حوزه ها و قلمروهای گوناگون، از بحث انگیزترین مباحث سیاسی و استراتژیک به شمار میآید. عوامل، آرمان و مؤلفه های دخیل در انتظام و امنیت نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند. با عنایت به تحولات شتابان این حوزه ها همچون حوزه های دیگر، پیدرپی بحث های جدید و تازه ای مطرح میگردد. در جمهوری اسلامی ایران، موضوع انتظام و امنیت از یک سو از ویژگیهای خاصی برخوردار است و از سوی دیگر دیدگاه های متفاوتی را مطرح کرده است. در این میان، برخی از پدیده ها مانند بسیج نیز نقش و کارکردهای ویژه ای را در این حوزه ها به منصه ظهور رسانده اند. در این تحقیق به روش توصیفی و با رویکرد گردآوری اطلاعات و اسناد کتابخانه ای، ضمن مرور مفاهیم کلیدی و اساسی همچون بسیج، فرهنگ، تفکر و تشکل بسیج، انتظام ملی، امنیت ملی و داخلی، درنهایت نقش بسیج در انتظام ملی در حوزه های نظامی -امنیتی، سیاسی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی و همچنین کارکردهای بسیج در حوزه امنیت داخلی در دو سطح سخت افزارانه و نرم افزارانه تبیین خواهد شد. بسیج که نیرویی مبتنی بر جنبه های داوطلبانه، اعتقادی و مردمی است با داشتن تواناییهای فرهنگی و اجتماعی و گستردگی رده های تحت پوشش و بخصوص انعطاف پذیری و سرعت عمل، در عین هزینه بری اندک، در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران با محدودیت هایی برای افزایش سطح اقتدار و امنیت ملی جهت مقابله با انواع متفاوت تهدیدات و ناآرامیها مواجه میباشد، نقشی حیاتی در تأمین و حفظ انتظام ملی و امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران ایفا مینماید.

مقدمه

انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، با رهبری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و به دنبال حرکتی مردمی به پیروزی رسید. یکی از بارزترین حرکت هایی که فقط در انقلاب اسلامی ایران وجود دارد همین حرکت مردمی و یا بسیج عمومی اقشار مختلف مردم می باشد و این حضور عمومی و گسترده مردم در پیدایش انقلاب، حتی در سایر کشورهای جهان همچون انقلاب روسیه و فرانسه نیز اتفاق نیفتاده است. پرواضح است که چنین مشارکت مداوم و فراگیر مردم، به دلیل شعارها و ارزش های مطرح شده ای در انقلاب اسلامی بود که اکثریت مردم مؤمن و انقلابی آن را پذیرفته بودند. هر چه که از عمر بابرکت انقلاب اسلامی ایران می گذرد نقشه های دشمنان علیه ملت بزرگ ایران پیچیده تر و بیشتر شده است و در این مدت، ضرورت وجود بسیج و سازماندهی بسیجیان نه تنها کاهش نیافته، بلکه از شدت و اهمیت بیشتری برخوردار شده است.

در نظام اسلامی، بسیجی بودن در راستای ادای تکلیف الهی، ارزش محسوب شده و به تبع آن فردی که از چنین روحیه و ارزشی برخوردار باشد بر فردی که از این روحیه و ارزش محروم است ارجحیت خواهد داشت. حاکمیت فرهنگ بسیجی و همچنین مشارکت مردم در تمامی عرصه ها (کار، مجاهدت و ایثار)، ضامن دوام و بقای حکومت اسلامی است. تاریخ گواه است، هرگاه مردم با نظام و دولت همراه بودند، هیچ دشمنی نتوانسته برای تضعیف روحیه سلحشوری بسیجی در آن جامعه رخنه و نفوذ نماید. لازم است نیروهای بسیجی و مؤمن یعنی عامه مردم همچون؛ کارمند در اداره، کارگر در کارخانه، دانشجو در دانشگاه، کشاورز در زمین، محصل در مدرسه، طلبه در حوزه، عشایر در صحرا، بازاری در بازار و… که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون با تمامی حوادث مواجه شده اند را با برنامه ریزی مناسب و مستمر، همواره حفظ نمود.

مطالعات و تحقیقات موجود نشان می دهد؛ نظم و امنیت از گذشته همواره یکی از دغدغه های انسان ها و جوامع بشری بوده و دلیل اصلی تن دادن به زیست جمعی، همین مسئله بوده است و همین امر او را به تأسیس نهاد ملی به نام دولت رهنمون ساخت تا بتواند در مقابل گذشتن از بخشی از حقوق و اختیارات فردی خود به منافعی حیاتی و مهم دست یابد (افتخاری، ١٣٨٠: ٢٩-٢٥).

در طول ٤٤ سال از عمر پرفرازونشیب انقلاب اسلامی، همواره دشمنان انقلاب به دنبال ایجاد موانع و مشکلات مختلف در مسیر پیشرفت و تعالی انقلاب بوده و با اقدامات تهدیدآمیز خود ازجمله؛ ایجاد آشوب و هرج ومرج، ترور، تخریب و…، موجبات بیثباتی و ناامنی را در سطح کشور گسترش داده تا بتوانند با از بین بردن انسجام، وحدت و یکپارچگی جامعه، انتظام ملی و امنیت داخلی را به خطر انداخته و باعث براندازی نظام و یا تغیر رفتار آن شوند.

مواجهه و مقابله با انواع هجمه های دشمن (سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی، اقتصادی و…)، مستلزم هوشیار و آسیب ناپذیری جامعه اسلامی است، لذا فراهم ساختن بسترهای لازم و مناسب توسط مسئولین و متولیان جامعه به منظور پذیرش بسیج و بالا بردن سطح بصیرت عموم افراد جامعه، اجتناب ناپذیر و ضروری میباشد. چراکه امروزه، علاوه بر جنبه نظامی، جنبه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هجمه ها و دشمنیها نیز باید موردنظر قرار گیرند و دشمن با تمام توان خود و با استفاده از همه ابزارها، امروزه به سمت این انقلاب شکوهمند نشانه گرفته است؛ بنابراین از اهم وظایف آحاد ملت، به ویژه بسیج، ایجاد آمادگی به منظور تأمین و حفظ انتظام ملی و امنیت داخلی است. در همین راستا شناسایی و تبیین نقش و کارکرد بسیج در تحقق انتظام ملی و امنیت داخلی در راستای بازدارندگی و مقابله با هجمه دشمن امری ضروری به شمار می آید.

این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی نظری انتظام ملی و امنیت داخلی، نقش و ویژگی های کارکردی بسیج در تأمین و حفظ انتظام ملی و امنیت داخلی کشور را تبیین نماید. در این راستا، پژوهش حاضر در نظر دارد به این سؤال اساسی پاسخ دهد که بسیج مردمی در تحقق انتظام ملی و برقراری نظم و امنیت داخلی چه نقش و کارکردی می تواند داشته باشد؟

پیشینه پژوهش

سپهرنیا و شیخی (١٤٠٠) در پژوهشی با عنوان «نقش سرمایه فرهنگی در تأمین امنیت داخلی»، نشان داده اند که سه بعد سرمایه فرهنگی (تجسم یافته، عینیت یافته و نهادینه) در بروز امنیت اجتماعی مؤثر بوده و سهم تبیین کنندگی سرمایه فرهنگی تجسم یافته در این بین از موارد دیگر مؤثرتر می باشد و می توان ارتقای امنیت اجتماعی در جامعه را از طریق تولید سرمایه های فرهنگی در جامعه و به صورت آموزش هدفمند در نظام آموزشی بسترسازی و فراهم نمود.

شفیعی سیف آبادی (١٣٩٨) نیز در مقاله ای با عنوان «سردار سلیمانی و بسیج مردمی در عراق و سوریه (زمینه های شکل گیری تا نقش و نیات شهید سلیمانی)» با تأکید بر شکل گیری نهادی مردمی در گفتمان جمهوری اسلامی ایران به نام «بسیج» و تکرار این تجربه در سوریه با نام «نیروهای دفاع ملی» و در عراق با عنوان «حشدالشعبی»، به این موضوع اشاره کرده است که زمینه های شکل گیری نیروهای دفاع ملی سوریه در مقولاتی چون اعتراضات مردمی؛ فرصت طلبی سلفی های تکفیری و ورود خشونت به عرصۀ اعتراضات؛ ضعف ارتش سوریه و ورود سپاه قدس و استفاده از نیروهای مردمی، قابل فهم است.

امین صارمی، جان نثاری و قربان زاده (١٣٩٨) در مقاله ای با عنوان «اقدامات تعاملی یگان های ویژه ناجا با بسیج و تأثیر آن بر امنیت (موردمطالعه؛ امنیت مراسم اربعین حسینی (علیه السلام))»، به این نتیجه رسیده اند که یگان های ویژه ناجا و بسیج با برگزاری جلسات مشترک از طریق تبادل اطلاعات، اجرای طرح های مشترک و استفاده از ظرفیت های مشترک با تعامل و همکاری در برقراری نظم و امنیت مراسم اربعین حسینی (علیه السلام) مؤثر بوده اند.

میرزایی (١٣٩٨) در مقاله ای با عنوان «بررسی عوامل مؤثر برافزایش مشارکت و هم افزایی بین بسیج جامعه زنان فرهنگی با نیروهای پلیس زن در نهادینه نمودن و ارتقاء فرهنگ نظم و امنیت برای زنان (موردمطالعه : بسیج فرهنگیان خواهران استان ایلام)» مشخص کردند که افزایش مشارکت و هم افزایی بین بسیج جامعۀ زنان فرهنگی با پلیس زنان در نهادینه کردن و ارتقای فرهنگ نظم و امنیت برای زنان، به ترتیب دربرگیرنده عواملی نظیر اجرای دوره های آموزشی، تبلیغی و فرهنگی، اجرای رزمایش های مشترک، برگزاری نشست ها، جشنواره ها و همایش های مشترک، تلاش برای ایجاد آگاهی بخشی، نشاط اجتماعی و پیشگیری از انواع آسیب های اجتماعی و امنیتی برای دانش آموزان دختر در مدارس و زنان در جامعه، ایجاد احساس تعهد و مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی در قبال نظم و امنیت زنان در جامعه، افزایش میزان آگاهی و رضایت از عملکرد مطلوب، موفقیت آمیز و میدانی پلیس زنان و اعتماد به آن و ارتباط مستقیم و صمیمانه با مجموعۀ پلیس زنان است.

موسوی، سادات کهکی و صفری (١٣٩٥) مقاله ای با عنوان «نقش بسیج در تأمین امنیت پایدار مناطق مرزی استان آذربایجان غربی» انجام دادند که نتایج آن مؤید نقش بسیار مهم بسیج در تأمین مناطق مرزی بوده و بیان میدارد که بسیج با کمک به سازندگی و شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید در راستای همبستگی و توسعه روستا و شهرهای مناطق مرزی نقشی مؤثر داشته و باید در تأمین امنیت پایدار مناطق مرزی حساب ویژه ای روی بسیج و نقش آن باز کرد.

همچنین، جزینی، نوایی و محمدی (١٣٩٢) در پژوهشی تحت عنوان «تعامل نیروی انتظامی با بسیج در پیشگیری از جرائم امنیتی» به این امر مهم تأکید داشته اند که در دهه های اخیر به کارگیری نیروی بسیج به عنوان نیرویی مردمی، یکی از سیاست های مؤثر و توسعه یافته در پیشگیری از ارتکاب به جرم بوده و میزان مشارکت بسیج با نیروهای انتظامی و همچنین نحوه این مشارکت، با فرهنگ جامعه و نظام سیاسی حاکم، ارتباطی تنگاتنگ دارد. این پژوهش اذعان دارد که از طریق تفکر و ترویج فرهنگ بسیج، پلیس می تواند در پیشگیری از جرائم امنیتی با بسیج تعامل داشته باشد و مشارکت ها و حمایت های نهادی، قضایی و قانونی از مشارکت جویان در پیشگیری از جرائم امنیتی به ویژه ناآرامیها و اغتشاشات شهری نقش بسیار مؤثری دارد.

عبدالملکی و احمدوند (١٣٩٢) در پژوهشی با عنوان «نقش بسیج سازندگی در امنیت پایدار» دریافتند که اقدامات و فعالیت های به عمل آمده با بیش از صد میلیون نفر ساعت در یک دوره ده ساله، در زمینه های عمران، آبادانی، کارآفرینی، آموزش، بهداشت، درمان، کشاورزی، محیط زیست و منابع طبیعی و فرهنگی، در تسهیل فرایند توسعه پایدار و همچنین حمایت از طبقات محروم جامعه مؤثر میباشد. در این فرایند، بسیج ضمن نمایش چهره ای کارآمد از نظام اسلامی در؛ مقابله با فقر و محرومیت، پاسخ به نیازهای اولیه مناطق محروم، بهبود رضایت اجتماعی، جلب مشارکت مردمی، تولید قدرت و امنیت نرم در سطح ملی، تقویت سرمایه اجتماعی، امنیت همه جانبه و فراگیر را به ارمغان آورده و نگارنده معتقد است؛ به عنوان یک راهبرد ملی، توسعه و گسترش دامنۀ فعالیت های بسیج سازندگی می تواند، علاوه بر تقویت زیرساخت های امنیت پایدار (در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانی، فیزیکی، ملی و محلی)، با مشارکت و همکاری آحاد مردم، رسالت حفاظت و حراست از انقلاب اسلامی را تسهیل و تحقق ببخشد.

مفاهیم و ادبیات نظری

بسیج: در فرهنگ فارسی عمید به معنی سامان، اسباب، آمادگی نیروی نظامی و ساز و سامان جنگ می باشد (عمید، ١٣٧٣: ٢٦٩). البته بسیج به معنای بالا بردن سطح امکانات و مقدورات ملی برای مواجهه با شرایط اضطراری نیز استفاده میشود. حال آنکه از منظر کاربردی، بسیج همان نیروی داوطلب مردمی است (بزرگ زاده، ١٣٧٧: ٦).

بسیج ملی: یعنی مهیا شدن برای ورود به جنگ یا بحران از طریق سازماندهی و ذخیره سازی مواد خام، تمرکز تلاش های صنعتی همسو با امنیت ملی و فراخوان و آماده سازی کارکنان و نیروهای ذخیره و سایر افراد مشمول خدمت نظامی و همچنین ایجاد و عملیاتی نمودن سازمان های جدید نظامی از غیرنظامیان آموزش ندیده (لک زائی، ١٣٩٢: ٥١).

بسیج عمومی: مسلح کردن افراد کشور بدون انضمام به ارتش منظم برای دفاع در برابر خطر خارجی؛ تقویت و توسعه توان رزم کشور با تشکیل سازمان های جدید و همچنین افزایش کارکنان نظامی علاوه بر نیروی نظامی حاضر و افراد احتیاط و بسیج کردن منابع ملی به منظور تأمین نیازهای جنگ و الزامات مورد نیاز در شرایط اضطراری یک کشور (آقابخشی، ١٣٧٥: ١٥٦).

نظم: کتاب «وبستر» این واژه را این چنین تعریف نموده؛ «در معنای توصیفی آن قرار گرفتن افراد و اشیاء در جایگاه ویژه خودشان نسبت به یکدیگر و یا مجموعه ای از مردم که به روال مخصوص قرار گیرند یا در معنای دیگر به نظم قرار دادن یعنی مرتب کردن» (حسینی، ١٣٩٩: ٢١).

همچنین به معنای جمع کردن اجزای مختلف بر یک شجره و یک سلک و مرتب کردن آن ها است؛ به عبارت دیگر قرار دادن هر جز در یک جایگاه خامی و بر یک مبنای ویژه را می توان نظم نامید (کلهر، ١٣٨٨: ٨٦).

انتظام ملی: در معنای انتظام گفته شده است که قرار دادن مرواریدها و امثال آن ها در یک ترتیب خاص و مرتب کردن آن ها به معنای انتظام است، به عبارت دیگر انتظام که از واژه نظم گرفته می شود نیز به معنای فعل و بدن و قرار دادن اجزا در یک سلک خاص است. (حسینی، ١٣٩٩، ٢٢). اصطلاح انتظام ملی واژه ای است که از حیث معنا وجوه متعددی از فعالیت های دولت را شامل می شود و بر این باور بنیادین استوار است که دولت ابزاری است برای تأمین نظم و اعطای آرامش خاطر به شهروندان (افتخاری، ١٣٧٩: ٢٨).

رابرت ماندل در چهره متغیر امنیت ملی این نکته را مورد تأکید قرار داده است که مسئله مهم هر نظامی این است که چه میزان از امنیت و برای چه کسی لازم است تا بتوان گفت که آیا آرامش لازم در آن جامعه وجود دارد یا خیر. مسلماً تاریخ بسیار پیچیده تر و درهم ریخته تر از تصویری که اندیشه و نظریات فلسفی از آن به دست میدهند. تئوریهای دولت نیز خصلتی گزینشی و گسیخته دارند و غنای واقعیت تاریخی را منعکس نمی کنند (ماندل، ١٩٩٤: ١٨).

از یک منظر، دولت کارآمد و موفق دولتی است که بتواند با حاکم ساختن نظم در وجوه مختلف حیات اجتماعی شهروندانش، نوعی اطمینان خاطر را به آن ها بدهد تا از این طریق خود را ایمن حس نمایند (رضازاده، ١٣٩٤: ١٠٨). آنچه پیتر اف دراگر ادعا نموده پیش از هر چیزی در تحول، الگوی انتظام ملی در جوامع صادق است. به گونه ای که با گذشت زمان، نظم های نوینی حاکم میشوند که تابع اصول و قواعد خاص خود هستند. بر این اساس چنین به نظر میرسد که شرایط و مقتضیات مختلف زمانی و مکانی آن اندازه مؤثر هستند که ملل و دول مختلف را به بازنگری در الگوی انتظام ملی خود وادارند. این واقعیت مهم که تغییر در بطن جهان هستی قرار دارد و همین امر شرایط دیروز ما را با وضعیت فعلی و آنچه در آینده پدید می آید، یکسان نمیسازد، نخبگان هر جامعه ای را بدان متمایل میسازد تا در هر عصر و زمانه ای به طراحی الگویی تازه از انتظام ملی برای سامان بخشی به امور داخلی و خارجی خود همت گمارند (افتخاری، 1379: 15).

ساموئل هانتینگتون در اثر برجسته اش با نام «سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» به خوبی این مطلب را درک و بیان داشته است، آنجا که می نویسد: «تمایز اصلی و مهم سیاسی میان کشورها، به واسطه صورت حکومت نیست بلکه به خاطر درجه حکومتشان است. دولت های لیبرالی غرب و کمونیست ها، هر دو متعلق به نظام های سیاسی کارآمدند و نه به نظام های ناتوان، امریکا، انگلستان و شوروی در حقیقت صورت های حکومتی متفاوتی دارند، اما همگی قادر به حکومت کردن هستند. تفاوت بین حکومت هایی که سیاستشان مبتنی بر مشروعیت، توافق، سازمان، اشتراک اجتماعی، کارآیی و… است با آن هایی که از این نوع کیفیت ها برخوردار نیستند، مهم تر از تفاوت بین دموکراسی و خودکامگی میباشد» (هانتینگتون، ١٣٨٢: ٥). بدین ترتیب دولت باید بتواند انتظام ملی را تأسیس و صیانت نماید تا بتوان آن را دولتی توانا یا دارای مشروعیت قلمداد کرد.

انتظام ملی هدفی بس بزرگ و عالی به شمار میرود که دولت ملی موظف به تحصیل و پاسداشت آن است. برای این منظور دولت امکان آن را دارد تا تمام توان ملی را به استخدام خود گیرد تا از این طریق بتواند نظمی مطلوب را بر جامعه حاکم سازد. از این منظر انتظام ملی متغیر وابسته ای است که باتوجه به سه متغیر مستقل «توان نهادسازی»، «توان امنیت نگهداری»، «توان خودبازسازی» قابل اندازه گیری است (افتخاری، ١٣٧٩: ٤٠).

امنیت[1]: واژه امنیت، از زبان عربی برگرفته شده و در زبان فارسی نیز متداول شده است. امنیت که از واژه امن نشئت گرفته، واژه هایی همچون بیمناک نبودن، آرامش یافتن و نترسیدن را متبلور می سازد و در مفهوم مصدری از «الأمن» به عنوان دستیابی به آرامش و اطمینان خاطر پس از رهایی از ترس نام برده می شود. در فرهنگ لغت معین، امنیت به عنوان در امان بودن، ایمن شدن، نداشتن بیم و بی بیمی تعریف شده است و همچنین در فرهنگ لغت لاروس واژه امنیت را آرامش روحی و روانی، اعتماد، تفکری که براساس آن ترس، خطر، وحشت و خسران بی معنا می شود و فقدان مخاطرات، تعریف شده است (حسینی، ١٣٩٩: ٢٣).

امنیت در لغت به معنای در امان بودن، ایمنی و بی ترسی است و این ویژگی در شرایطی حاصل می شود که تهدید و خطری وجود نداشته باشد (صدر، ١٣٧٣: ٧٢). امنیت دارای مرز مفهومی بسیار سیالی است که فهم و کاربرد آن را دشوار می سازد. یکی از اختلافات مهم در مفهوم است میزان وسعت مفهوم آن از جهت بخش ها و ابعاد است. برخی در بیان مفهوم امنیت به تعاریف ساده بسنده میکنند و برخی دیگر با بررسی عمیق تر تلاش کرده اند تا به چهارچوبی برای بیان مفهوم است دست یابند. به همین جهت به طور عمده امنیت را مفهومی فراخ، مبهم، ذهنی، نسبی و قابل انتزاع از سوی نخبگان می دانند. همچنین مفهومی غیر توسعه یافته، مبهم، نارسا و ازنظر ماهیتی، جدال برانگیز، شمرده می شود (حسینی، ١٣٩٩: ٢٣)؛ اما به دنبال رشد جوامع انسانی، به تدریج مفهوم امنیت گسترده تر و پیچیده تر از قبل شده و علاوه بر نبود ترس و تهدید، ضامن حفظ حیات مادی و معنوی و همچنین بیانگر تضمینی برای تعلیم و تربیت، شکوفایی استعدادها، رشد و پیشرفت و توسعه جوامع انسانی می باشد (جمشیدی، ١٣٧٤: ٥٠).

امنیت ملی درگذر زمان

موضوع امنیت ملی از حیث واقعیت امر به نظر میرسد، سابقه تاریخی طولانی داشته باشد.

اگرچه ممکن است ما در بررسی تاریخی آن، به تعاریفی از این مفهوم مانند آنچه امروزه در متون، گردآوری، تدوین و ارائه می شود برنخوریم، ولی به اصل موضوعی که دربردارنده تدابیری باشد که جهت حفظ کشور و امنیت آن از تهاجم خارجی با آشوب های داخلی و ناامنی ناشی از راهزنی و اعمال مشابه اتخاذ می شده است، خواهیم رسید.

بررسی نظریات اندیشمندان درباره وظایف دولت نشان می دهد که این امر همیشه موردتوجه بوده است. ارسطو می گوید: «هر دولت فقط به این نکته اهمیت می دهد که اتباع خود را از جور و گزند سایر دولت ها محفوظ دارد.» (فاستر، ١٣٦١: ٢١٧). در اندیشه هابز که وضع طبیعی شامل «جنگ همه بر ضد همه» (جونز، ١٣٦٢: ١٢٤) است، حکمران بر اثر قدرت و اختیاری که به وسیله همه افراد کشور در اختیار او گذارده میشود، از چنان قدرت و نیرویی برخوردار میگردد که می تواند با هراسی که در دل آن ها می افکند، اراده های آن ها را به صورت واحد درآورد تا بدین طریق صلح و امنیت در درون اجتماع برقرار گردد و مردم با تعاونی برای دفع دشمن خارجی آماده شوند (عرب نصرت آبادی، ١٣٧٦: ٥).

بنا به نظر هافندرون پارادایم امنیت ملی در بستر تاریخی مشخصی ظهور کرد. با تولد دولت ملی در قرن هفدهم میلادی و علاقه ای که این موجود به بقای ملی داشت، امنیت ملی امر مهمی محسوب گردید. برای پایان بخشیدن به «جنگ همه علیه همه» و برای تأمین نوعی آرامش داخلی، شهروندان به یک حکمران تسلیم میشوند و در عوض، پایان جنگ های مذهبی و داخلی را وعده می گیرند. درصحنه بین المللی، کشمکش دولت ها آن ها را به جان یکدیگر می اندازد. نظام دولت های ملی فاقد قواعد و نهادهای مشترک برای تنفیذ و اجرای قوانین است. حکمران، خواه یک شهریار در نظام سلطنتی مشروطه باشد و یا خود شهروندی در یک دموکراسی، موظف به تأمین آرامش داخلی و پاسداری از جان و مال مردم در برابر هرگونه تهدید خارجی است (هافندرون، ١٣٧١: ٦-٥).

بنابراین ملاحظه می شود که توجه به امر امنیت برای یک سرزمین و یک کشور از دیرباز موردتوجه بوده است و در نظام های جدید سیاسی نیز یکی از اهداف و وظایف اساسی و حیاتی دولت ها، تأمین امنیت ملی میباشد.

دکتر حمید بهزادی از دو معنی برای امنیت ملی اسم می برد. در معنی خاص، آن را شامل حفظ وجود خود می داند و می گوید؛ مقصود از «خود» که حفظ آن امنیت ملی به شمار آمده است عبارت است از چهار ارزش و پدیده ذیل:

١- حفظ جان مردم؛

٢- حفظ تمامیت ارضی؛

٣- حفظ سیستم سیاسی و اقتصادی؛

٤- حفظ استقلال و حاکمیت کشور.

او می گوید؛ آنچه در بالا ذکر شد معنی خاص امنیت است که هدف اولیه و انگیزه اصلی رفتار تمام کشورها درصحنه سیاست خارجی به شمار آمده است (بهزادی، ١٣٦٨: ١٠١). درباره معنی دوم می گوید امنیت در یک معنی وسیع و عام دیگری نیز استعمال می شود که غالباً در ادبیات روابط بین الملل و سیاست خارجی دیده شده است. امنیت ملی در معنی عام کلمه به معنی آزادی از ترس و فقدان خطر جدی از خارج نسبت به منابع حیاتی و اساسی مملکت است.

امنیت حالتی است که منافع فردی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مردم و تمام افراد جامعه، با مخاطره ای جدی روبرو نباشد و در آرامش کامل و بدون وجود هرگونه اضطراب و نگرانی به فعالیت های روزمره خود نسبت به تهدیدات داخلی و خارجی، ادامه دهند. درست است که این تعریف نشان دهنده نگاه سلبی به مفهوم امنیت در مقابل تهدیدات بوده و آن را کاملاً تهدید محور معرفی میکند، لکن از منظری دیگر، نشانگر ماهیت و ذات چنین حالتی می باشد (بوزان، ١٣٧٨: ٢٠). ریچارد اولمان معتقد است: «تهدید نسبت به امنیت ملی عبارت است از؛ یک عمل یا سلسله حوادثی که طی دوره زمانی کوتاه، شرایط و کیفیت زندگی ساکنان یک کشور را به شدت تهدید نماید. ممکن است چنین تهدیدی، رفتار بازیگران حکومتی و یا غیرحکومتی را به شدت محدود نموده و آن ها در تنگنا قرار گیرند» (افتخاری، ١٣٨١: ٤٩). در جامعه جهانی کشورها به دنبال تأمین منافع ملی و ایجاد امنیت داخلی خود هستند و تلاش میکنند از روش های مختلف به این امر دست پیدا کنند، یکی از راه های رسیدن به این اهداف خصوصاً در جمهوری اسلامی ایران، استفاده و به کارگیری نیرویی مردمی تحت عنوان بسیج میباشد.

«امنیت ملی به شرایطی گفته می شود که در آن شرایط، دولت – ملتی با اطمینان خاطر از فقدان هرگونه تهدید یا اقدامی علیه منافع و ارزش های مادی و معنوی خود که آن ها را حیاتی قلمداد میکند، یا داشتن توانایی مقابله با این تهدیدات و اقدامات، به زندگی ادامه دهد.» (عرب نصرت آبادی، ١٣٧٦: ١٢).

امنیت داخلی: امنیت داخلی درواقع یکی از حوزه های امنیت ملی است. امنیت داخلی شامل جغرافیایی از یک کشور است که جمعیت بومی آن کشور در آن جغرافیا زندگی میکنند. لذا، بیش از هر چیز دیگری، امنیت داخلی ناظر بر امنیت مردم کشوری است که تحت یک حاکمیت معین و مشخص زندگی مینمایند. برخی اندیشمندان این حوزه معتقدند، جدای از امنیت مردم تحت حاکمیت یک نظام در حوزه امنیت داخلی، امنیت نظام حاکم یا امنیت یک رژیم می تواند در مقابل امنیت مردم قرارگرفته و هم چالش برانگیز شود (الکمال السید[2]، ١٩٩٨: ٤٨).

امنیت رژیم یعنی وضعیتی که در آن وضعیت، ارزش های حیاتی رژیم حاکم بخصوص رهبران و سازمان های اصلی آن محفوظ بمانند. میتوان ادعا کرد شرایط مطلوب، شرایطی است که امنیت رژیم در آن شرایط با امنیت مردم همسو باشد. ناهمخوانی این دو، یکی از بسترهای ناکامی راهبردها و سیاست های امنیت ملی می باشد (زمانی، ١٣٨٧: ٣٦). به منظور پایداری، ثبات و بقای یک ملت، باید امنیت داخلی آن را در سطح قابل قبولی حفظ و همچنین کنترل نمود و این نوع از امنیت مشتمل بر حفظ و توسعه ارزش های و منافع حیاتی آن ملت درون حاکمیتی مشخص می باشد که باید از وقوع چالش هایی که بتواند این منافع را به مخاطره بیندازد، اجتناب کرد. بیشتر اندیشمندان معتقدند که بسیاری از دولت های جهان سوم، دولت هایی ضعیف میباشند و این موضوع به دلیل پایین بودن درجه انسجام اجتماعی و سیاسی آن ها می باشد (بوزان، ١٣٧٨: ١٣٧).

با نگاهی دقیق به این موضوع میتوان گفت که قوام امنیت داخلی وابسته به عواملی است که از ضریب اثرگذاری بسیار زیادی در راستای ایجاد انسجام اجتماعی، سیاسی و مدنی هر ملت و کشوری، برخوردار میباشند. لذا درصورت ایجاد هرگونه لغزشی در این عوامل، به طور طبیعی وضعیت امنیت داخلی را نیز متزلزل ساخته و درنتیجه ثبات اجتماعی و سیاسی درونی ملت و همچنین نظام با خطر جدی روبرو خواهد شد.

رهیافت های کنونی مباحث حوزه امنیت را میتوان به سه رهیافت اصلی تقسیم بندی کرد: اول، رهیافت رئالیستی (واقع گرایان) است که در تعریف خود از امنیت و درک خود از تهدید، نگاهی صرفاً نظامی داشته و ضمن تمرکز بر محور دولت، ایجاد زیرساخت های نظامی و اعمال بازدارندگی را در آن آورده اند. اندیشمندان این گروه شامل بسیاری از صاحب نظران روابط بین الملل مانند

«مورگنتا و ای. اچ کار» هستند (زمانی، ١٣٨٧: ٣٦). دوم، رهیافت لیبرالیستی است که در آن، ضمن توسعه مفهوم امنیت، به امنیت فردی و انسانی پرداخته شده است. چراکه لیبرالیست ها به دنبال فروپاشی بلوک کمونیستی شرق، به ناتوانی واقع گرایان در درک مفهوم امنیت در ابعاد گسترده آن پی بردند و متوجه شدند که به رغم پذیرش توانایی مواجهه با تهدیدهای خارجی، باید به ابعاد دیگری از امنیت همچون فردی و انسانی توجه نمایند. سوم، رهیافتی است که اندیشمندان آن شامل آذرومون و باری بوزان میباشند به دنبال آن هستند که با ترکیب دو رهیافت پیشین و متمرکز شدن بر امنیت فردی، انسانی، ملی و بین الملل، نه تنها با موانع واقع گرایان روبرو نشوند، بلکه از تعیین تهدیدهای چالشی لیبرالیست ها برای تصمیم گیرندگان رها شوند. دولت ها در این رهیافت، تلاش میکنند از سه نوع تهدید به شدت ممانعت به عمل آورند: ١. تهدیدات مربوط به تمامیت ارضی؛ ٢. تهدیدات مربوط به امنیت جامعه؛ ٣. تهدیدات مربوط به رژیم (لی نور، ١٣٨٢: ٣٩).

میتوان بیان داشت که تمام این سه سطح تهدید، برای امنیت ملی تهدید میباشند، لکن مبرهن است که تهدید نوع اول می تواند در اثر جنگ تحقق یابد و یا با تهدیدهای حوزه داخلی نیز مورد تهدید قرار گیرد؛ یعنی میتوان هر سه سطح این تهدیدها را با تهدیدهای موجود در حوزه های خارجی و داخلی به چالش کشاند؛ لذا میتوان برای هر سه مرحله از تهدیدها، علاوه بر جنگ و منشأ خارجی، منشأ داخلی نیز متصور بود. اقدامات تهدیدآمیز علیه امنیت سیاسی، اجتماعی، یا حوزه های دیگر امنیت جامعه، همانند تجزیه طلبی می تواند از حوزه امنیت داخلی، تمامیت ارضی را تهدید نموده و به تبع آن جامعه در معرض تهدید قرار گیرد.

رابطه انتظام و امنیت: شاید هیچ واژه ای را نتوان یافت که به اندازه امنیت با نظم در ارتباط باشد. اساساً نظم نوعی امنیت را برای افراد به ارمغان می آورد؛ بنابراین می توان چنین ادعا نمود که هر نظمی، نوعی امنیت را به ارمغان می آورند (افتخاری، ١٣٧٩: ٣).

افتخاری معتقد است که باید امنیت را مهم ترین دستاورد تئوری انتظام دانست که با فراهم آوردن بستر مناسب برای شهروندان امکان و شرقی مادی و معنوی را به آن ها می دهد. از این منظر انتظام، امری ضروری به شمار می آید که دولت و شهروندان، مکلف به ایجاد و صیانت از آن هستند، چراکه در غیر آن جامعه دستخوش ناامنی شده و بدین وسیله منافع ملی و فردی تهدید میگردد.

موضوع امنیت سازی در وظایف و مأموریت های دولت دیده میشود. درنتیجه می توان گفت که امنیت سازی از آن دست مباحثی است که دولت ها برای به وجود آوردن نوعی نظم باید بدان مبادرت نمایند؛ به عبارت دیگر نظم فرع تولید امنیت است؛ یعنی با ایجاد نوعی امنیت در کشور در سطوح مختلف می توان به نوعی نظم و انتظام خاصی در آن حوزه دست یافت. برای مثال؛ در پاره ای موارد در جامعه مشاهده می شود با ایجاد بی نظمی در ترافیک خیابانی، مردم احساس امنیتشان کاهش پیدا میکند. وقتی که در یک چهارراه چراغ راهنمایی از کار می افتد و مأمور راهنمایی و رانندگی هم حضور ندارد، مشاهده میگردد به حقوق یکدیگر تعرض میگردد، شاید بتوان گفت اینکه بدانیم کجا حقوق کسی رعایت نشده است مشکل می شود ولی در این موارد شاهد صدای بلند، توهین، جروبحث و در برخی موارد دعوا و برخورد فیزیکی هستیم که شهروندان بنا به شرایط جنسی و سنی در بیشتر این موارد احساس ناامنی میکنند. در این صورت است که می بینیم موضوع انتظام ترافیک به احساس ناامنی هم منتهی میگردد.

به هرحال می توان نتیجه گرفت که از بعد جامعه شناسی سیاسی نظم، انتظام و تنظیم جامعه امری متأخر و فرع بر تولید و ایجاد امنیت است. از این نکته به خوبی می توان دریافت که مفهومی با عنوان «امنیت داخلی» اصولاً با مفهوم دیگری با عنوان انتظام ملی ارتباطی وثیق و معنادار می یابد و می توان مأموریت هایی چون حفظ امنیت را متأخر از آن دانست.

بسیج درگذر زمان

پس ازآنکه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله)، در مدینه اقدام به تشکیل و تأسیس جامعه اسلامی نمودند، دشمنان اسلام امنیت خود را درخطر دیدند و به مبارزه با نظام نوپای اسلامی برخاستند و در همان سال های اول هجرت دو جنگ بدر و احد به وقوع پیوست که در این جنگ ها، مشرکین کاری از پیش نبردند. سپس دشمنان اسلام، در جنگ خندق که در حقیقت اتحاد و تلفیق مشرکین آن عصر بود با مساعدت منافقین و یهودیان اطراف شهر مدینه به آوردگاه جنگ با مسلمانان آمدند که با عنایات خداوند متعال، مسلمانان پیروز و به دنبال آن هرروز پیروزی اسلام بیشتر شد. تنها کمک آن حضرت در این نبردها، فقط نیروی بسیج مردمی بود که آن هم به استناد «وَأَعدُّوا لهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُؤَةٍ» (سوره انفال، آیه ٦٠) به پیامبر به طور صریح امر شده بود که همه تیراندازی، سوارکاری و فنون نظامی و جنگ را فراگیرند. البته نباید فراموش شود که پیامبر اسلام ( صلی الله علیه وآله) در جنگ ها فقط و فقط از نیروهای مردمی بهره نمی برند، بلکه در صحنه های مختلفی از جمله موضوعات اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی نیز آن ها را بکار میگرفتند.

سابقه بسیج در انقلاب اسلامی بازمیگردد به صدور فرمان حضرت امام (رحمت الله علیه) به منظور تشکیل ارتش بیست میلیونی در پنجم آذرماه سال ١٣٥٨. هرچند که حضرت امام (رحمت الله علیه) هیچ گاه از افتخارات بزرگ خود سخن نمیفرمودند لکن، همیشه و همه جا، بسیجی بودن را تنها افتخار خود محسوب می کردند و به روشنی و خیلی صریح میفرمودند: از اینکه که خود یک بسیجی ام افتخار میکنم. حضرت امام (رحمت الله علیه) درباره بسیج و بسیجیان فرمودند: «بسیج، مدرسه عشق، مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های آن اذان شهادت و رشادت سر داده اند، بسیج میقات پابرهنگان و اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن نام و نشانشان را در بی نشانی و گمنامی گرفته اند.» (امام خمینی، ١٣٦١: ١٩٤).

مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) نیز به تأسی از تفکر حضرت امام (رحمت الله علیه) درباره بسیج می فرمایند: بسیج شامل؛ تمام نیروهای مؤمن اعم از زن و مرد که پرشور، توانمند و باانگیزه، توانایی دفاع از این انقلاب و کشور را دارند. ایشان همچنین فرمودند: بنده نیز همانند امام راحلمان از خداوند می خواهم و آرزومندم با بسیجیان عزیز محشور شوم. در کشور ما باید ارتش بیست میلیونی به معنای واقعی کلمه، تحقق پیدا کند و این مهم تنها با جذب و سازماندهی امکان پذیر میباشد. در حقیقت، بسیج پدیده ای است انقلابی که آحاد ملت و مخصوصاً مسئولین جامعه باید همیشه متوجه قدر و منزلت آن باشند. در واقع با قوی شدن بسیج، دیگر هیچ نیرویی در این دنیا جرئت تعرض به کشور و انقلاب را نخواهد داشت (لک زائی، ١٣٩٢: ٢١٥).

فرهنگ، تفکر و تشکل بسیجی: فرهنگ عبارت است از ارزش هایی که یک گروه معین دارد، هنجارهایی که از آن پیروی میکند و کالاهای مادی که تولید میکند. مقام معظم رهبری در ارتباط با فرهنگ بسیجی می فرمایند: «بسیجی کسی است که برای ارزش های اسلام اهمیت قائل بوده و معتقد به خدا است. در مقابل پروردگار عالمیان خاضع و خاشع بوده و می خواهد پاک و از رذایل اخلاقی دور باشد، بندگی خدا کند و بر طبق فرمان او زندگی نماید، این است مفهوم واقعی بسیجی، این همان فرهنگ بسیجی میباشد». ایشان در جای دیگری فرموده اند؛ «فرهنگ بسیجی، آن چیزی است که ما برای هریک از آحاد جامعه اسلامی، آرزو میکنیم، به همین دلیل است که می گوییم همه باید بسیجی باشند» (نجفی، ١٣٩١: ٢٣٥).

تفکر بسیجی یعنی؛ شناخت مجموعه خصوصیات و ارزش های بسیجیان و ایجاد این خصوصیات و ارزش ها در رفتار و روحیه آحاد مردم. این تفکر در حقیقت ترکیبی است از؛ تلاش مخلصانه، ایمان عمیق، گذشت و ایثار در برابر دوست، هوشیاری در شناخت دشمن و ایستادگی و مقاومت شجاعانه و خستگی ناپذیر در برابر دشمن… و این همان حقیقت والایی است که حضرت امام (رحمت الله علیه) به خاطر آن، به بسیجی بودن افتخار میکرد؛ البته این تفکری فقط از طریق خودسازی روحی، معنوی، علمی، فکری و ایمان قوی و پایدار در بین بسیجیان تحقق پیدا میکند (سازمان بسیج دانشجویی، ١٣٧٨: ٤٨).

بعد دیگری از ابعاد بسیج به عنوان یک سازمان بسیار گسترده، تشکل بسیج است. تشکل بسیج یعنی؛ تشکلی است مردمی که به دنبال جذب، آموزش، سازماندهی و حفظ و انسجام بسیجیان برای ایجاد آمادگی لازم به منظور انجام مأموریت های محوله از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جهت حفظ و تقویت نظام اسلامی بوده و از انعطاف سازمانی، ولایت محوری و آینده نگری برخوردار است (لک زائی، ١٣٩٢: ٤٤).

برای تشکل بسیج میتوان پنج شاخص اصلی زیر را بیان کرد:

١) سازماندهی منعطف بسیج: این سازماندهی باید متناسب با تهدیدات نظام مقدس جمهوری اسلامی، خود را منطبق کند.

٢) مردمی بودن بسیج: لازمه مردمی بودن بسیج، حضور گسترده مردم در این سازمان میباشد.

٣) ولایت محور بودن بسیج : ازآنجاکه فرمان تشکیل بسیج براساس رهنمودهای ولی فقیه زمان، حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) بوده و به دنبال آن ادامه حرکت بسیج برمبنای دستورات مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قواست، بنابراین بسیج سازمانی ولایت محور می باشد که در آن بسیجیان با قصد تقرب به خدا و براساس تکلیف و وظیفه دینی و الهی خود اقدام مینمایند.

٤) آینده نگری بسیج: متناسب با وظایف ذاتی بسیج، ضروری است که این سازمان نیز آینده نگر باشد.

٥) برنامه ریزی بسیج: در راستای تحقق اهداف مصوب و تعریف شده، سازمان بسیج نیز باید متناسب با این اهداف، برنامه ریزی لازم را به عمل آورد (لک زائی، ١٣٩٢: ٢١٨ -٢١٧).

بسیج و دفاع همه جانبه

تشکل سازمان یافته مردم در قالب بسیج، مشارکت مردم را در عرصه های مختلف انقلاب نشان داد و در اندیشه امام خمینی (رحمت الله علیه) همین مشارکت سازمان یافته برای حفظ انقلاب، فلسفه اصلی تشکیل بسیج بود. در پنجم آذرماه ١٣٥٨ هم زمان با صدور فرمان تشکیل بسیج توسط حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، سه جریان به صورت ناهماهنگ، بسیج مردمی را انجام میدادند.

جریان اول شامل گروه های انقلابی بودند که با امکانات محدود خود به مردم آموزش نظامی میدادند. جریان دوم که ستاد بسیج ملی و زیر نظر دولت موقت بود، توسط عناصر لیبرال و ملی گرا اداره میشد و درنهایت جریان سوم که سپاه پاسداران بود. البته پس از مدتی دو جریان اول و دوم، نقش خود را ازدست داده و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان جریان سوم، راهبرد خود را به این شرح اعلام کرد؛ «تشکیل ارتش ٢٠ میلیونی مقاومت، مرکب از نیروهای مردمی با سازماندهی، آموزش و طرح ریزی های اصولی توانمند برای اجرای مأموریت های؛ مبارزه با خرابکاری عوامل دشمن، مقابله با جنگ روانی دشمن، شرکت در جنگ فرسایشی و کاهش خسارات ناشی از حملات هوایی دشمن، پشتیبانی از عملیات منظم در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی، باشند» (نجفی، ١٣٨٨: ١٥١-١٥٠).

نقش و حضور بسیج در دفاع همه جانبه را میتوان مشتمل بر موارد زیر دانست؛

– حضور بسیجیان در یگان های رزم سپاه در دفاع از کشور؛

– نقش بسیج در ایجاد امنیت داخلی؛

– مقابله با جرائم و مفاسد اجتماعی؛

– مشارکت نیروهای بسیجی در امر جمع آوری اطلاعات؛

– حضور بسیج در بسیج سازندگی و کمک به محرومان و مستضعفان کشور در قالب گروه های جهادی در اقشار مختلف جامعه به منظور کاهش محرومیت های موجود و برداشتن بار از دوش دولت در امور سازندگی، پیشرفت و توسعه در شهرها و روستاهای جامعه اسلامی، به عبارت دیگر نیروهای مردمی، عواملی هستند که باتوجه به ارتباط نزدیک آن ها با حاکمیت و رهبری و نهادهای انقلابی، با داشتن تفکر ناب محمدی (صلی الله علیه وآله) تلاش دارند نظام اسلامی را در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سازندگی، دفاعی و امنیتی حمایت و مساعدت نمایند (افشار، ١٣٧٦: ٥٥-٥٢).

– حضور بسیج در ارتقای سطح سلامت و بهداشت جامعه؛

– مشارکت بسیج در دفاع از انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای کشور.

نقش و کارکرد بسیج در انتظام ملی

میتوان اذعان داشت که در انقلاب اسلامی هیچ نهادی فراگیرتر از بسیج نیست حتی آموزش وپرورش، چراکه آموزش وپرورش با تمام فراگیری و گسترش خود، فقط شاخه ای از بسیج با نام بسیج دانش آموزی میباشد. باتوجه به اینکه بسیج دارای قلمرویی بسیار گسترده و فراگیر در دانشگاه ها، حوزه ها، کارخانه ها، وزارتخانه ها و… میباشد، لذا نقش بسیج در ابعاد تشکیل دهنده انتظام ملی به شرح ذیل تبیین میگردد؛

١) بسیج و عرصه نظامی و امنیتی: ارتباط مستقیم انتظام ملی با نیروهای نظامی کشور روشن است. لذا هر چه توان نظامی کشوری توسعه یابد، به همان میزان انتظام ملی آن تقویت خواهد شد.

درست است که جمهوری اسلامی ایران توانایی افزایش توان نظامی خود را از طریق بسیج، ارتش و به کارگیری مشمولین وظیفه دارد، لکن به دلیل مشکل کنترل و به کارگیری نیروهای مشمول و تحمیل هزینه ها و فشار زیاد به اقتصاد کشور در راستای افزایش کادر ارتش، بهترین روش برای تقویت توان دفاعی خصوصاً در مواقع ضروری، بهره گیری از بسیج به عنوان نیروی داوطلب نظامی میباشد. هرچند اگر نیم نگاهی به اطراف کشور به ویژه همسایه هایمان بیندازیم، تهدیدهای متنوعی را متوجه خواهیم شد و حتی اذعان خواهیم داشت که موفق ترین نیرو در کنترل، جلوگیری و مهار حرکت های آشوب طلبانه اراذل واوباش و ایجاد و حفظ امنیت در داخل کشور، بسیج میباشد.

باتوجه به گستردگی و فراگیری رده های بسیج در جغرافیا و اقشار مختلف جامعه در عرصه های گوناگون و همچنین سهولت در جذب، سادگی در سازماندهی و انعطاف پذیری در سازمان، بسیج می تواند با ایجاد آمادگیهای عمومی دفاعی در مردم، مشارکت در جهت کمک به دولت برای امداد و نجات و مردم یاری در حوادث غیرمترقبه، تقویت و توسعه امنیت پایدار مردمی با قابلیت واکنش سریع محلی، با تأکید بر به کارگیری ظرفیت های بومی و محلی اعم از گردان های بیت المقدس و کوثر و رده های مقاومت و همچنین پیشگیری، کنترل، آرام سازی و مقابله با بحران های اجتماعی با تأکید بر حضور گسترده مردمی، نقش بسیار مؤثری در تأمین و حفظ انتظام ملی داشته باشد.

٢) بسیج و عرصه سیاسی: هرچه پایگاه های مردمی یک حکومت قوی تری باشد آن حکومت مستحکم تر و بادوام تر خواهد بود؛ بنابراین با عنایت به ویژگی فراگیری بسیج، میتوان با بصیرت افزایی و دادن آگاهی های سیاسی لازم به بسیجیان، مشارکت آن ها را درصحنه های مختلف سیاسی ازجمله؛ انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، راهپیماییها، انجام حرکت های اجتماعی برای مقابله با دشمنان انقلاب و… بیشتر و مؤثرتر کرد. بسیج با پیروی از ولی زمان، همواره یاور و مجری فرمان های معظم له بوده و در بسیاری از شرایط و صحنه های سیاسی، هوشمندانه به یاری انقلاب برخاسته است.

٣) بسیج و عرصه فرهنگی و اجتماعی: ارتقای سطح فرهنگ مردم طبیعتاً باعث ثبات بیشتر انتظام ملی خواهد شد. یکی از تهدیداتی که همواره انتظام ملی یک کشور را برهم می زند، پیدایش فرهنگ جدید و معارض فرهنگ عمومی است که این فرهنگ معارض، با تهاجم فرهنگی و یا توسط نیروهای داخلی به وجود آمده و تغذیه میشود. درنتیجه نظام اسلامی خواهد توانست با عنایت به ویژگی عمومی و فراگیر بودن بسیج، سطح فرهنگ بسیجیان را ارتقا بخشیده و برای مبارزه ای از جنس فرهنگ با هر فرهنگی که معارض با فرهنگ عمومی جامعه باشد مهیا کند. در همین راستا، بسیجیان با بهره مندی از تفکر بسیجی نشئت گرفته از معنویت و تزکیه، می توانند با عمل خود، زبان، هشدار و… جلوی منکرات دیگران گرفته و آن ها را به ارزش های والای اسلامی دعوت نمایند و در صورت فراگیر و همگانی کردن قاموس فرهنگ بسیج در جامعه، جامعه ای فاضله و الگوی جهانیان خواهیم داشت.

بسیج با تحکیم باورهای دینی و انقلابی خود از طریق ارتقای معرفت دینی، بصیرت سیاسی و پایبندی به احکام و اخلاق اسلامی، تهاجم به مبانی و عوامل فرهنگی دشمن و افشای ماهیت و روش های آنان، ناکارآمد سازی ابزارهای تهاجم فرهنگی دشمن (ماهواره و اینترنت و…)، بهره گیری از مشارکت های مردمی و سازمان یافته بسیجی جهت تقویت نظم و انضباط اجتماعی و قانون گذاری در جامعه و همچنین دعوت به ارزش های اسلامی و همگانی کردن امربه معروف و نهی از منکر براساس حکمت و موعظه حسنه با تأکید بر جامعه بسیجیان، می تواند نقش مؤثری در حفظ انتظام ملی داشته باشد.

٤) بسیج و عرصه اقتصادی: در این عرصه بسیج به سه روش می تواند در یاری به کشور مؤثر باشد: الف) گسترش تفکر بسیجی: گسترش تفکر بسیجی در موضوعات اقتصادی باعث خواهد شد که مردم به عنوان یک تکلیف به دنبال انجام فعالیت های تولیدی و اقتصادی بروند تا هر چه سریع تر جامعه اسلامی به خودکفایی برسد. چراکه یک بسیجی براساس «وََلنَْ یجْعَلَ اللَّهُِ للْکَاِفرِینَ علَی اْلمؤِْمِنینَ سبیلًا» (سوره نساء، آیه ١٤١) می داند که نباید کافران بر مسلمانان تسلط داشته باشد حتی سلطه اقتصادی. لذا توسعه چنین تفکری در عرصه های اقتصادی باعث از بین رفتن گران فروشی، کم فروشی، احتکار و… در جامعه خواهد شد. درنهایت اشاعه چنین تفکری در اقتصاد جامعه، منجر به فراگیر شدن فرهنگ اشتغال و کار در جامعه خواهد شد.

ب) قناعت کردن: اسراف ازنظر بسیجیان حرام است و به طور طبیعی از تجمل و مصرف گرائی اجتناب خواهند کرد. درنتیجه باتوجه به روحیه قناعت که در آن ها نهادینه شده به سمت خرید کالاهای خارجی نرفته و در عوض به این آیه قرآن «وَأَنْ لَیْسِ للْإنْسَانِ إَّلا ما سعی» (سوره نجم، آیه ٣٩) معتقد هستند.

پ) حضور مستقیم: بسیجیان با همیاری یکدیگر می توانند شرکت های و کارگاه های تولیدی اقتصادی زودبازده مفید و ضروری برای جامعه را تأسیس نمایند و با این روش در راستای سازندگی و پیشرفت کشور گام مهمی را برداشته و همچنین به وظیفه ذاتی خودش عمل کنند.

حضور فعال و اثربخش نیروهای بسیج مردمی در کمک به دولت برای مردم یاری، محرومیت زدایی از مناطق محروم و اجرای طرح های توسعه روستایی و منطقه ای و… می تواند نقش مؤثری در حفظ انتظام ملی داشته باشد.

ماهیت مردمی بسیج دارای ویژگیهای خاصی است که این ویژگیها باعث شده اند نقش و کارکرد بسیج به خوبی نمایانگر شود. از مهم ترین ویژگیهای بسیج وجود دو عنصر ضروری «فراگیری مردمی» و «حضور پیوسته» است که آن را با سایر نیروهای مختلف در تعامل با موضوع امنیت، متفاوت کرده است و به همین دلیل کارکردهایی متفاوت نیز خواهد داشت.

بسیج و کارکردهای آن در امنیت و عمق بخشی داخلی

در اینجا کارکردهای بسیج در عرصه امنیت داخلی و در سطوح سخت و نرم افزاری را مورد بررسی قرار خواهیم داد. بسیج باتوجه به ویژگیهای اشاره شده، کارکردهای گسترده ای دارد که در اینجا مهم ترین آن ها در دو سطح سخت افزاری و نرم افزاری تبیین میشوند.

کارکردهای سخت افزارانه بسیج در عرصه امنیت داخلی: طبیعتاً هرگاه از کارکردهای سخت افزارانه بسیج صحبت میشود، صرفاً به جنبه نظامی و یا حضور و قدرت فیزیکی آن توجه میشود. البته این قبیل کارکردها را میتوان در مواجهه با دشمن خارجی و داخلی به خوبی دید.

یکی از بارزترین این موارد، جنگ ٨ ساله تحمیلی بود. حضور گسترده و پیوسته بسیج درصحنه جنگ تحمیلی، در حقیقت نوعی از کارکرد سخت افزارانه بسیج بود. باید توجه کرد که تنها کارکرد سخت افزارانه بسیج، فقط جنگ نیست، چرا که حرکت های اجتماعی دیگری از جمله: مبارزه با مواد مخدر، کنترل جمعیت، مشارکت در تأمین امنیت تأسیسات حیاتی و حساس، مواجهه با بلایای طبیعی و…، نیز وجود دارند که ریشه در ماهیت بسیج دارند، لکن عرصه امنیت داخلی، مهم ترین و بارزترین کارکرد سخت افزارانه بسیج میباشد.

همچنین میتوان به مشارکت بسیج در حفظ نظم و انتظام در راه های مواصلاتی شهرها، روستاها به عنوان کارکرد امنیتی سخت افزارانه آن اشاره داشت. امروزه این کارکردها با مشارکت و همکاری با سایر نیروها در سطوح امنیت اجتماعی و انتظامی قابل بیان است. هرچند این قبیل عملکردها ممکن است دائمی نبوده، اما در مواقع اضطراری و بحرانی، به همین صورت مقطعی و موقتی، از برجسته ترین انواع کارکردهای سخت افزارانه بسیج محسوب میشوند. بسیج در مواقع اضطراری و بحرانی با وظایف بیشتری مواجه می شود که نمیتوان این وظایف را حتی از نیروهای نظامی و انتظامی متوقع بود، لذا، نگاه به بسیج از این منظر موجب گرایش به نظامیگری اهمیت دوچندان آن در بسیج شده است. هرچند به طورکلی نمی شود نافی این رویکرد در بسیج بود، اما باید اذعان داشت که تبیین بسیج صرفاً با وجهه و رویکرد نظامی میسر نمیباشد.

هرچند امنیت سخت افزارانه انکارپذیر نیست، لکن تمام ماهیت بسیج هم این جنبه نمیباشد، بنابراین میتوان گفت که بسیج حتی در حوزه امنیت داخلی، صرفاً نیرویی خاص برای تأمین امنیت سخت افزارانه نمیباشد، بلکه به عنوان نیرویی متمم و مکمل ایفای نقش میکند. رویارویی با گروه های مسلح و اشرار، جلوگیری از قاچاق انسان و کالا، امنیت داخلی وابسته به حفظ مرزهای جغرافیایی، مبارزه با مواد مخدر و… را میتوان از سایر کارکردهای سخت افزارانه بسیج برشماری کرد. با همه این تفاسیر، بسیاری از این قبیل وظایف و عملکردها تبعی بوده و از وظایف ذاتی بسیج محسوب نمیشوند.

کارکردهای بسیج در عرصه امنیت نرم: تولید، حفظ و توسعه امنیت نرم از مهم ترین کارکردهای نرم افزارانه بسیج میباشد. ویژگیهای «گستردگی مردمی» و «حضور پیوسته» بسیج در بیان کارکردهای نرم افزارانه آن بسیار مؤثر است. همین گستردگی مردمی بسیج به عنوان شاخصه های مؤثر در قدرت نرم، باعث انگیزش و سازماندهی نیروهای اجتماعی میشود.

ویژگی دیگر ماهیت بسیج حضور پیوسته می باشد که مسبب اجرای کارکردهای نرم افزارانه ای این نیروی عظیم اجتماعی در سطح امنیت داخلی است. البته این کارکردها دارای تنوعی خاص بوده و در اینجا به طور مختصر فقط نقش و کارکرد نرم افزارانه بسیج در مدیریت بحران های داخلی را تبیین میکنیم. کارکردهای نرم افزارانه بسیج در این خصوص، منبعث از ذات و ماهیت و همچنین عملکرد بسیج میباشد. بسیج می تواند در روند وقوع مراحل بحران های داخلی در سطوح گسترده، کارکردهای ویژه ای را از خود به نمایش بگذارد. از این منظر، بسیج به اشکال و شیوه های مختلفی در این عرصه مشارکت کرده و با ایجاد ارتباطات متنوع اجتماعی و همچنین به کارگیری جنبه مردمی خود، می تواند در بطن بحران نفوذ و آن را پیش، حین و حتی پس از وقوع، کنترل و مدیریت نماید. نباید فراموش کرد که در این فرایند، بسیج صرفاً یک نیروی سخت افزاری نبوده و بلکه توانایی آن را دارد که با کارکردهای نرم افزارانه طی مراحل مختلف مسببات تولید و یا بازتولید انسجام اجتماعی و درنهایت انتظام ملی را فراهم نماید. لذا به همین دلیل است که میتوان گفت؛ کارکرد نرم افزارانه بسیج در تمام مراحل مدیریت بحران بیش از هر کارکرد دیگری اهمیت دارد، البته به شرط آنکه قوه عاقله مدیریت بحران، از بسیج به عنوان یک محور اساسی در مدیریت بحران استفاده نماید نه صرفاً به عنوان یک ابزار.

نتیجه گیری

آنچه در این مقاله به اختصار ارائه گردید، تنها بخشی از نقش و کارکرد بسیج در عرصه امنیت داخلی و انتظام ملی است و به عبارتی؛ بسیج دارای ویژگیهای بسیار زیاد و منحصربه فردی است که در اینجا فرصت تبیین دست نداد. واضح است که امنیت مهم ترین خواسته و مطالبه هر انسانی و هر جامعه ای است و همچنین تمامی حکومت ها و نظام ها خود را متولی تولید، حفظ و گسترش و توسعه این مهم میدانند. مفهوم امنیت نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده و متحول شده است و نگاه های بسته و تک بعدی قدیمی، دیگر معنا و مفهومی ندارد. انقلاب شکوهمند اسلامی توانست در کشور عزیزمان ایران، منشأ تحولات عظیم و بسیار جدیدی باشد و همچنین تشکیل بسیج نیز به عنوان یکی از مهم ترین و بااهمیت ترین سرفصل های تحول زا در جمهوری اسلامی ایران محسوب شود. بسیج می تواند با تنوع کارکردهای سخت و نرمی که دارد، عرصه های گسترده ای از ارتباطات ملی و حتی بین المللی را تحت تأثیر قرار دهد. نیروی بسیج با انواع کارکردهای حوزه سخت افزاری خود که با به کارگیری وسیع نیروی انسانی پرانگیزه بوده است، توانمندی خود را در صحنه هایی ازجمله جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران و همچنین حفظ امنیت داخلی اثبات کرده و از این منظر نمیتوان در آن شائبه ای را مطرح کرد؛ اما در عرصه جدید و تحول یافته امنیت نرم افزاری در جهان، مطالب زیادی میتوان بیان نمود که در این نوشتار، به صورت مختصر بعضی از آن ها مطرح و درنهایت کارکردهای خاص بسیج در عرصه نرم افزاری امنیت بیان شدند. با عنایت به ویژگیهای خاص بسیج که همان حضور پیوسته و فراگیری مردمی است و همچنین درکی صحیح از ماهیت و ذات بسیج، میتوان در عرصه های گوناگون امنیت ازجمله امنیت داخلی و به ویژه در حوزه نرم افزاری آن، کارکردهای مختلف و گسترده ای را برای بسیج قائل شد.

گستردگی جغرافیایی و جمعیتی، انعطاف پذیری و سرعت عمل بسیج، همراه با تواناییهای نظامی، امنیتی و فرهنگی – اجتماعی که به طور ذاتی در بسیج وجود دارد و همچنین نقشی که رهبران و استراتژیست های جمهوری اسلامی ایران برای بسیج در الگوهای مقابله با تهدیدات، مبتنی بر تواناییهای بسیج برای آن در نظر گرفته اند، نشان می دهد که بسیج در تأمین و حفظ انتظام ملی و امنیت داخلی جمهوری اسلامی نقش حیاتی دارد. بخصوص برای ایجاد امنیت پایدار داخلی که از یک سو بر عناصر فرهنگی و احساس مسئولیت عمومی مردم که بسیج می تواند در گسترش آن ها به ویژه در مناطق دوردست و مرزی، سهیم باشد و از سوی دیگر در مواقع بحرانی بر حضور بسیجیان آموزش دیده و سازمان یافته در تمام نقاط کشور متکی میباشد، نقش کلیدی و اصلی برعهده بسیج میباشد.

منابع

قرآن مجید.

– افتخاری، اصغر (١٣٧٩). انتظام ملی، جامعه شناسی سیاسی نظم از دیدگاه حضرت امام خمینی، تهران: انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ناجا.

– افتخاری، اصغر (١٣٨٠). امنیت اجتماعی رویکردها و نظریه ها، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

– افتخاری، اصغر (١٣٨١). مراحل بنیادین اندیشه در مطالعات امنیت ملی؛ با بهره برداری از آثار ریچارد شرز،

– روی گودن، جورج شوکز، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.

– افشار، علیرضا (١٣٧٦). نگاهی اجمالی بر نقش بسیج در امنیت ملی، مجموعه مقالات و سخنرانیهای برگزیده سمینار دیماه تهران.

– آقابخشی، علی (١٣٧٥). فرهنگ علوم سیاسی، تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران.

– امام خمینی، روح الله (١٣٦١). صحیفه نور، جلد ٢١، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

– امین صارمی، نوذر؛ جان نثاری، حبیب اله و قربان زاده گلنگشی، علی (١٣٩٨). «اقدامات تعاملی یگان های ویژه ناجا با بسیج و تأثیر آن بر امنیت (موردمطالعه؛ امنیت مراسم اربعین حسینی (علیه السلام))»، فصلنامه پلیس ویژه، ٤(٩).

– بزرگ زاده، مهدی (١٣٧٧). بررسی نظام آموزش بسیج به لحاظ تأثیرگذاری بر امنیت ملی، تهران: دانشگاه امام حسین (علیه السلام)، پایان نامه کارشناسی ارشد.

– بهزادی، حمید (١٣٦٨). اصول روابط بین الملل و سیاست خارجی، تهران: انتشارات دهخدا. چاپ دوم.

– بوزان، باری (١٣٧٨). مردم، دولت ها و هراس، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.

– جزینی، علیرضا؛ نوایی، مجید و محمدی، سعید (١٣٩٢). «تعامل نیروی انتظامی با بسیج در پیشگیری از جرائم امنیتی»، فصلنامه علمی پژوهش های اطلاعاتی و جنایی، ٨(٣٠).

– جمشیدی، محمدحسین (١٣٩٤). «امنیت ملی در سیاست بین المللی معاصر «بررسی نظری»»، فصلنامه بررسیهای نظامی، ٦(٢١).

– جونز و. ت (١٣٦٢). خداوندان اندیشه سیاسی، جلد دوم قسمت اول، ترجمه: علی رامین، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.

– حسینی، سیدتقی؛ مؤمنی، اسکندر و کامکار، مهدی (١٣٩٩). «انتظام، امنیت و تأثیر آن در صنعت گردشگری»، فصلنامه علمی امنیت ملی، ١٠ (٣٦).

– رضازاده، اکبر؛ بختیاری، تقی و سلیمی، اکبر (١٣٩٤). «مدل امنیت داخلی در توسعه انتظام ملی»، فصلنامه دانش انتظامی، ١٧ (١).

– زمانی، رضا. (١٣٨٧). «کارکردهای بسیج در امنیت»، فصلنامه مطالعات بسیج، ١١(٤١).

– سازمان بسیج دانشجویی (١٣٧٨). پرتویی از ولایت، ج ٢، فرهنگ تفکر، بسیج، تهران.

– سپهرنیا، رزیتا و شیخی، محمدطاهر. (١٤٠٠). «نقش سرمایه فرهنگی در تأمین امنیت داخلی»، فصلنامه علمی مطالعات دفاع مقدس، ٧(٢٦).

– شفیعی سیف آبادی، محسن (١٣٩٨). «سردار سلیمانی و بسیج مردمی در عراق و سوریه (زمینه های شکل گیری تا نقش و نیات شهید سلیمانی)»، فصلنامه علمی مطالعات دفاع مقدس، ٥(١٨).

– صدر، سید محمد (١٣٧٣). «امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهدیدات و استراتژی مقابله درزمینه سیاست خارجی»، مجله سیاست خارجی، ٩(١).

– عبدالملکی، هادی و احمدوند، علی محمد (١٣٩٢). «نقش بسیج سازندگی در امنیت پایدار»، فصلنامه مطالعات راهبردی بسیج، ١٦(٦٠).

– بیانات در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان در سالروز شهادت امام صادق (علیه السلام) و مناسبت هفته بسیج در تاریخ ١٣٨٤/٩/٧.

– بیانات در دیدار با گروه کثیری از پاسداران و بسیجیان در تاریخ ١٣٧٧ /٩/٢.

– عرب نصرت آبادی، محمدتقی (١٣٧٦). نقش بسیج در امنیت ملی ج. ا. ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.

– عمید، حسن (١٣٧٣). فرهنگ عمید، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر.

– فاستر، مایکل ب (١٣٦١). خداوندان اندیشه سیاسی، جلد اول، قسمت اول (افلاطون، ارسطو)، ترجمه : جواد شیخ الاسلامی، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.

– کلهر، رضا (١٣٨٨). درآمدی بر امنیت انتظامی، چاپ اول، تهران : سازمان تحقیقات و مطالعات ناجا.

– لک زائی، حبیب (١٣٩٢). بسیج و امنیت ملی، مطالعه موردی استان سیستان و بلوچستان، تهران: مؤسسه فرهنگی -هنری ابناءالرسول(صلی الله علیه وآله).

– لی نور، جی مارتین (١٣٨٢). چهره جدید امنیت در خاورمیانه، ترجمه قدیر نصری، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

– ماندل، رابرت (١٩٩٤). چهره متغیر امنیت ملی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

– موسوی، میرنجف؛ سادات کهکی، فاطمه و صفری، محمد (١٣٩٥). «نقش بسیج در تأمین امنیت پایدار

– مناطق مرزی استان آذربایجان غربی»، فصلنامه علمی علوم و فنون مرزی، ٥(١٨).

– میرزایی، مهدی (١٣٩٨). «بررسی عوامل مؤثر برافزایش مشارکت و هم افزایی بین بسیج جامعه زنان فرهنگی با نیروهای پلیس زن در نهادینه نمودن و ارتقاء فرهنگ نظم و امنیت برای زنان (موردمطالعه : بسیج فرهنگیان خواهران استان ایلام)»، فصلنامه علمی دانش انتظامی ایلام، ٨(٣٢).

– نجفی، ابراهیم (١٣٨٨). پروژه تدوین سند راهبرد بسیج، تهران: پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.

– نجفی، محمدرضا (١٣٩١). «عوامل مؤثر بر توسعه توانمندیهای دفاعی-امنیتی بسیج»، فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک، ١٢ (٥٠).

– هافندرون، هلگاه (١٣٧١). «معمای امنیتی: نظریه پردازی و ایجاد قواعد درزمینه امنیت بین المللی»، مجله سیاست خارجی، ٦(٤).

– هانتینگتون، ساموئل (١٣٨٢). سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران : نشر علم.

– Alkamel al-sayyid، Mustapha (1998). “legitimacy and sedulity in Arab countries-1989″، In: new frotiersin middle Eeast sewlity، Lenore alartinced. London،alacunillan press.

پی نوشت ها:


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

آیات مرتبط با رخدادها؛ تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه

پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به مدینه، با انجام اقدامات اساسی، منعقد کردن پیمانهای …