بازخوانی معنای «رکوع» در آیۀ ولایت ازمنظر فریقین


یکی از آیه های مهم در موضوع امامت که میان دو فرقۀ اهل تسنن و شیعه بحث ها و اختلاف های گسترده ای در تفسیر آن درگرفته، آیۀ 55 سورۀ مائده مشهور به آیۀ ولایت است. این آیۀ شریفه از زوایا و بخش های مختلف همچون شأن نزول، معنا و مقصود ولایت، مقصود از «الذین آمنوا»، علت جمع آمدن «الذین آمنوا» و… قابل بحث است. یکی از بخش های اساسی این آیۀ شریفه که نقش مهمی در فهم سایر بخش های آن دارد و اختلافات جدی ای میان فرق اسلامی دربارۀ آن وجود دارد، بیان معنا و مقصود «رکوع» در آن است. در مقاله حاضر، به روش تطبیقی دیدگاه مفسران فریقین دربارۀ معنای «رکوع» نقل و نقد شده است. نقد دیدگاه مفسران شیعه و اهل تسنن، بررسی موضوعی واژۀ رکوع در قرآن براساس سیر تاریخی و ترتیب نزول آیات، و پیرو آن ادعای اینکه «رکوع» در این آیه یک معنای تنزیلی دارد که همان رکوع ظاهری است و یک معنای باطنی دارد و آن خضوع است، در این مطالعه تطبیقی بررسی می شود.

مقدمه

یکی از آیات مهم قرآن که مفسران شیعه و اهل تسنن در تفسیر آن اختلاف جدی دارند، آیۀ 55 سورۀ مائده، موسوم به آیۀ ولایت است: «إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاۀ وَیؤْتُونَ الزَّکاة وَ هُمْ راکِعُونَ». اهمیت این آیۀ شریفه، سبب طرح مباحث بسیار گسترده و مختلفی دربارۀ آن شده و تاکنون مفسران و محققان بسیاری از زوایای مختلف به بحث دربارۀ این آیۀ شریفه پرداخته اند. شأن نزول این آیه، معنا و مقصود ولایت، مقصود از «الذین آمنوا»، علت جمع آمدن «الذین آمنوا»، معطوفٌ علیه جمله «و هم راکعون» و… ازجمله بخش های مورد توجه مفسران در تفسیر این آیه شریفه است. یکی از بخش های اساسی آیه شریفه که نقش مهمی در فهم سایر بخش های آن آیه دارد، و مفسران دو فرقه شیعه و اهل تسنن دو معنای متفاوتی از آن ارائه داده اند، بیان معنا و مقصود از «رکوع» است. در مقاله حاضر به بررسی معنای «رکوع» به صورت تطبیقی در تفاسیر مختلف شیعه و اهل تسنن می پردازیم تا تلاشی باشد در جهت کشف و فهم دقیق تر معنای آیۀ شریفۀ ولایت.

2. پیشینه

دربارۀ اصل تفسیر تطبیقی، در طول تاریخ تفسیر، کم و بیش مقایسه هایی میان آرای تفسیری گذشتگان و نقد و بررسی هایی درباره آنها انجام گرفته است. این مقایسه ها در تفاسیر با گرایش کلامی و فقهی برجسته تر بوده است؛ اما در هیچ یک از آن آثار، مقایسه در چارچوب اصول و قواعدی روشن و شیوه ای منظم و ازپیش تعریف شده انجام نگرفته است. تفسیر طبری از کهن ترین این آثار است. در دوره معاصر و به طور خاص در ایران اسلامی از حدود یک دهۀ پیش، پس از گسترش مطالعه های تطبیقی در حوزه ادبیات و سایر رشته ها و شاخه های علمی، در حوزه تفسیر قرآن نیز مطالعه های تطبیقی جدی ای با روش ها و رویکردهای جدید گسترش یافت. درخصوص آیۀ ولایت نیز مقاله ها و پایان نامه هایی از زوایای مختلف به بررسی تطبیقی تفاسیر درباره آن پرداخته اند. اما درخصوص تحقیق در معنای «رکوع» در این آیۀ شریفه، گرچه ضمن سایر مباحث این آیه، درباره آن نیز بحث شده؛ اما تاکنون بحث مستقل و جامعی دراین باره، آن هم به شیوۀ تطبیقی انجام نگرفته است.

به علاوه، نتیجۀ به دست آمده از تحقیق حاضر نسبت به معنای «رکوع»، با نتیجۀ مقالات و پایان نامه هایی که دربارۀ آیه ولایت بحث کرده اند متفاوت است. در ادامه، ابتدا دیدگاه های مفسران اهل تسنن و شیعه درباره معنای «رکوع» در آیه مورد بحث را نقل و سپس، با استناد به فرهنگ عربی و قرآن مجید، درباره دیدگاه های هر دو گروه داوری می کنیم.

3. دیدگاه مفسران اهل تسنن دربارۀ معنای رکوع در آیۀ ولایت

دیدگاه مفسران اهل تسنن را در دو بخش بررسی می کنیم:

1-3. دیدگاه مفسران متقدم

منظور از مفسران متقدم در این مقاله، مفسران صحابه، تابعین و اتباع آنها تا پایان قرن سوم است. گرچه در میان این مفسران بعضی چون ابن عباس و سعیدبن جبیر و… شیعه هستند و درباره بعضی دیگر نیز نمی توان الزاماً به سنی بودن آنها حکم کرد؛ اما ازآنجاکه روایات آنها اغلب مقبول اهل تسنن است، آرای آنها را با تسامح ذیل مفسران اهل تسنن گزارش می کنیم. در منابع کهن تفسیری اهل تسنن تا اوایل قرن چهارم، بحث جدی ای دربارۀ معنای «راکعون» و رکوع در این آیۀ شریفه انجام نگرفته است. در این تفاسیر، معمولاً روایاتی دربارۀ خاتم بخشی امام علی علیه السلام به مسکین در حال رکوع نماز نقل شده است. ازاین دسته روایات چنین برمی آید که تلقی مفسران از واژۀ «رکوع» در این آیۀ شریفه، همان معنای رایج آن در شریعت اسلام، یعنی رکوع در نماز است؛ مثلاً تفسیر طبری پنج روایت در تفسیر این آیه نقل کرده که در یک روایت، نزول آیه را در شأن عبادۀ بن صامت و در چهار روایت دیگر نزول آیه را در شأن علی بن ابی طالب دانسته است. در روایت مربوط به عباده بن صامت آمده که: بعد از غزوه بنی قینقاع، عبادۀ بن صامت – که یکی از افراد قبیله بنی عوف بن خزرج بود – نزد رسول خدا(ص) آمد و در محضر آن حضرت از هم پیمانی! یهودیان بنی قینقاع برائت جست و ولایت خدا، رسول و مؤمنانی که نماز اقامه می کنند و در حال رکوع زکات می پردازند را پذیرفت (طبری، ج6، ص186). در روایت دیگر آمده است، غالب بن عبیدالله گوید: از مجاهد شنیدم که می گوید، آیۀ شریفه «إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ…» (تا پایان آیه) دربارۀ علی بن ابی طالب که در حال رکوع صدقه داد، نازل شد (همان). روشن است که روایت نخست به خودی خود نقش تعیین کننده ای در معنای رکوع ندارد، اما روایت دوم آشکارا دلالت دارد که مقصود از رکوع، رکوع در نماز است. سایر روایات حاکی از نزول آیۀ شریفه درباره امام علی علیه السلام نیز بر همین معنا از رکوع دلالت دارد (ر.ک: سیوطی، 1404، ج2، ص294). ابوعبیده (د210ق) در مجازالقرآن در این آیه، معنایی برای رکوع بیان نمی کند. به نظر می رسد، این رفتار به معنای آن است که ابوعبیده معنای دیگری به جز معنای شرعی آن (رکوع نماز) در نظر نداشته است. فراء نحوی (د207ق) نیز برای «راکعون» در این آیۀ شریفه معنایی بیان نکرده است (فراء، بی تا، ج1، ص313) که همچون ابوعبیده، این رفتار وی نیز از پذیرش معنای رایج و مشهور «رکوع» حکایت دارد. ظاهراً نخستین بار، ابومسلم بحر اصفهانی (د322ق) از مفسران معتزلی، «رکوع» در آیۀ ولایت را به معنای خضوع تفسیر کرد (نک: فخررازی، 1420، ج12، ص382) و تفسیر وی بر بسیاری از مفسران اهل تسنن، پس از وی تأثیر گذاشت.

2-3. دیدگاه مفسران متأخر اهل سنت

از میان مفسران متأخر و معاصر اهل تسنن دیدگاه مفسران ذیل قابل توجه است:

1. زمخشری (د 538ق) می نویسد: واو در جمله «و هم راکعون» حالیه است؛ یعنی آنان در حال رکوع زکات می دهند. مقصود از رکوع نیز خشوع و فروتنی و تواضع برای خدا در دو حالت نماز خواندن و زکات دادن است. بعضی نیز گفته اند: جملۀ «و هم راکعون» فقط حال از «یؤتون الزکاۀ» است؛ یعنی زکات را در حال رکوع نماز می بخشند. اینان گفته اند: آیۀ شریفه دربارۀ علی علیه السلام نازل شده است؛ هنگامی که فقیری در حال نماز از ایشان درخواست کرد و ایشان انگشترش را در همان حال نماز به وی بخشید.

سپس، زمخشری می نویسد: اگر بگویی چگونه ممکن است که این آیه درباره علی علیه السلام (یک فرد) نازل شده باشد، درحالی که الفاظ موجود در آیه جمع است؛ پاسخ می دهم که خدای تعالی الفاظ آیه را جمع آورد تا سایر مردم را نیز به عمل علی علیه السلام ترغیب کند و آنان نیز به پاداشی همانند علی علیه السلام نایل آیند. همچنین، با آوردن لفظ جمع بیان می کند که سجیه و سرشت مؤمن همواره باید چنین باشد که حریص بر کار نیک و احسان و جویای حال فقرا باشد، تا جایی که اگر ضرورتی برای این احسان حتی در نماز پیش آید، در همان حال نماز به آن مبادرت کرده و به بعد از نماز تأخیر نیندازد (زمخشری، 1407، ج1، ص649).

2. ابن عطیه (د541 ق) می نویسد: «وَهُمْ راکِعُونَ» جمله معطوف به جمله است و «رکوع» مجازاً به معنای نماز خواندن است. سِرّ تعبیر به رکوع بدان جهت است که رکوع از ارکان مهم نماز است. به علاوه، نشان دهندۀ هیئت تواضع مؤمن است. مقصود از این جمله، آن است که مؤمنان را به زیاد نماز خواندن وصف کند. ابن عطیه می افزاید: این نظر جمهور مفسران است؛ اما اتفاق نظر وجود دارد که علی بن ابی طالب در حال رکوع نماز صدقه ای به فقیر بخشیده است. همچنین، ابن عطیه از سُدّی نقل می کند که این آیه دربارۀ همۀ مؤمنان است؛ اما این علی بن ابی طالب بود که وقتی گدایی به آن حضرت درحالی که ایشان در مسجد در حال رکوع بود، نزدیک شد، انگشترش را در همان حال رکوع به آن فقیر بخشید… (ابن عطیه، 1422، ج 2، ص209).

ابن عطیه در ادامه از قاضی ابومحمد چنین نقل می کند: مجاهد گفته که این آیه دربار، علی بن ابی طالب نازل شده که در حال رکوع صدقه داده است؛ اما این سخن مجاهد محل تأمل است. دیدگاه صحیح همان سخن جمهور مفسران است. بنابر این تفسیر، واو در جمله یاد شده واو حالیه است. ابن کلبی نیز گفته است که آیۀ شریفۀ دربارۀ گروهی از اهل کتاب نازل شد که اسلام آوردند، نزد پیامبر آمدند و گفتند: ای رسول خدا(ص) خانه های ما از مدینه دور است و ما جز مسجد شما جایی نداریم، طایفه ما نیز سوگند یاد کرده اند که هیچ گونه رابطه دوستی با ما برقرار نکنند. پس، این آیه به منظور دلداری آنها نازل شد (ابن عطیه، 1422، ج2، ص209).

3. فخررازی (د 606) سه دیدگاه دربارۀ معنای «رکوع» در آیۀ شریفه نقل کرده است: 1. ابومسلم اصفهانی (د322ق) گوید: مقصود از «رکوع» در این آیۀ شریفه «خضوع» است. بنابراین، معنای آیۀ شریفه این است که آنان (مؤمنان مورد اشاره آیه) درحالی که مطیع و خاضع در برابر همه اوامر و نواهی الهی هستند، نماز می خوانند و زکات می پردازند. 2. مقصود از این جمله آن است که این مؤمنان علاوه بر اینکه نماز می خوانند (یقیمون الصلاۀ)، شأنشان این است که اهل اقامه نمازند. و اگر برای این معنا از واژۀ رکوع استفاده کرده، به دلیل اهمیت و شرافتی است که «رکوع» نماز از آن برخوردار است؛ مانند جمله «وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ» (بقره: 43). 3. بعضی گفته اند: این آیه شریفه اشاره به صفات اصحاب پیامبر در حال نزول آیه دارد، بعضی در حال اقامه نماز و بعضی در حال پرداخت زکات و بعضی هم در حال رکوع نماز بودند که آیه نازل شد. بنابراین آیۀ شریفه درصدد بیان وجود این سه صفت در یک نفر نیست… (فخررازی، 1420، ج12، ص382).

4. ابن کثیر (د774 ق)، شاگرد ابن تیمیه، با ترجیح دیدگاه ابومسلم اصفهانی برخلاف پیشینیان خود که دیدگاه هایی مختلف را در تفسیر رکوع نقل کرده اند، در نقد تفسیر «رکوع» به رکوع نماز نیز تلاش کرده است. وی می نویسد: بعضی پنداشته اند که جمله «وَهُمْ راکِعُونَ» حال است برای جملۀ «وَیؤْتُونَ الزَّکاة»؛ یعنی آن مؤمنان در حال رکوع زکات می دهند، درحالی که اگر چنین بود به مقتضای این آیه باید پرداختن زکات در حال نماز افضل از سایر حالات باشد، اما این افضلیت ثابت نشده و هیچ یک از علمای اهل فتوا (رؤسای مذاهب فقهی اهل سنت) به آن فتوا نداده است…

سپس، ابن کثیر به روایات منقول در سبب نزول این آیه دربارۀ علی علیه السلام اشاره کرده و روایات فراوانی را نقل و در سند بعضی از آنها مناقشه کرده است، ولی همه این روایات را  با اینکه در سند بعضی نقد نمی کند  نادیده می گیرد و نزول این آیه را دربارۀ عباده بن صامت ترجیح می دهد (ابن کثیر، 1419، ج 3، ص127).

5. ابوحیان (د745ق) نیز در تفسیر «رکوع»، دیدگاه ابومسلم؛ یعنی معنای خضوع را ترجیح داده و در نقد تفسیر رکوع به نماز (دیدگاه ابن عطیه) می گوید: بعضی آن را به معنای همان رکوع نماز گرفته و گفته اند: «رکوع» مجازاً به معنای نماز است، و ذکر رکوع از باب اهمیت این رکن در نماز است. اما مطابق این معنا، در آیۀ شریفه تکرار لازم می آید، زیرا دراین صورت «وهم راکعون» بیان معنای «یقیمُونَ الصَّلاۀ» می باشد. البته می توان این تکرار را چنین توجیه کرد که به دلیل شرافت و اهمیت نماز در تکالیف روزمره، خداوند آن را تکرار کرده است. بعضی هم گفته اند: مقصود از «یقیمون الصلاۀ» نماز واجب، و «و هم راکعون» نماز نافله است. در ادامه، ابوحیان با نقل روایت خاتم بخشی علی علیه السلام در رکوع نماز می نویسد: ظاهر جمله «وهم راکعون» این است که جمله اسمیۀ معطوف به دو جمله سابق بوده، و صفت سومی را برای مؤمنان بیان می کند، اما بعضی معتقدند که واو در جملۀ اخیر «حالیه» بوده و فقط حال ایتای زکات را بیان می کند. بنابراین مقصود آیۀ شریفه این است که آنان نماز اقامه می کنند و با نهایت خضوع زکات می پردازند؛ به طوری که در هنگام پرداخت زکات به هیچ روی متوجه کسی که به او زکات می پردازند نشده و تمام توجه آنان به نماز معطوف است (ابوحیان، 1420، ج4، ص301).

6. ابن عاشور (معاصر) نیز دیدگاهی نزدیک به ابوحیان را ترجیح داده و جمله «وَهمْ راکعُونَ» را معطوف بر صفت «الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاۀ…» می داند و مقصود از آن را ادای نماز نافله، و یا مداومت بر نماز دانسته است. همچنین، وی تحت تأثیر نظر ابن کثیر به نقد دیدگاهی که رکوع را به معنای رکوع در نماز و آیه را در شأن امام علی علیه السلام دانسته، پرداخته است (ابن عاشور، بی تا، ج5، ص139).

7. آلوسی دیگر مفسر اشعری مذهب اهل تسنن برخلاف دیدگاه بیشتر مفسرانی که معنای خضوع را ترجیح داده اند می نویسد: بعضی گفته اند که جملۀ «وَهُمْ راکِعُونَ» حالیه است و اختصاصاً حال ایتای زکات را بیان می کند و مقصود از رکوع هم رکوع نماز است. دراین صورت، مقصود از پرداخت زکات در حال رکوع نماز نهایت علاقه و میل این مؤمنان به احسان و تسریع در انجام آن است که در همان حال نماز و بدون فوت وقت این عمل نیکوکارانه را انجام می دهند و حتی تا پایان یافتن نماز هم آن را به تأخیر نمی اندازند. وی می افزاید: اغلب راویان معتقدند که این آیه درباره علی علیه السلام نازل شده است… (آلوسی، 1415، ج3، ص334).

8. مراغی مفسر معاصر دیدگاهی همسو با پیشینیان خود در معنای «رکوع» ارائه داده است. وی با نقل از زمخشری در اساس البلاغه آورده است: عرب هر فردی را که به خدا ایمان آورَد و بت نپرستد «راکع» نامد. بنابراین، معنی آیۀ شریفه این است: مؤمنانی که به حق ولایت قیام می کنند، کسانی هستند که نماز به پا می دارند و آداب ظاهر و باطن آن و حق نماز را به طور کامل ادا می کنند و زکات را با نهایت خضوع در برابر اوامر الهی، همراه با طیب نفس و آرامش تمام و بدون هیچ گونه نگرانی به مستحقانش می پردازند؛ بدون آنکه قصد ریا یا سُمعه داشته باشند (مراغی، بی تا، ج 6، ص144).

3-3. جمع بندی دیدگاه های مفسران اهل تسنن

از مجموع دیدگاه های فوق برای رکوع، معانی زیر به دست آمد:

• رکوع به معنای رکوع در نماز یا رکوع حسی (علاوه بر مفسران گذشته، زمخشری، ابن عطیه و آلوسی نیز، این نظر را نقل کرده و رد نکرده اند)؛

• به معنای نماز (ابن عطیه)؛

• به معنای خضوع (ابومسلم، زمخشری، فخررازی، ابن کثیر، ابوحیان، ابن عاشور)؛

• به معنای نماز مستحبی (ابوحیان، ابن عاشور)؛

• به معنای ایمان و خضوع در برابر خداوند (مراغی).

نکته قابل توجه اینکه، اگر ازمنظر تاریخی به معنای رکوع نگاه شود، به دست می آید که قدمای مفسران تحت تأثیر روایات سبب نزول، تقریباً تردیدی نداشته اند که رکوع در آیۀ ولایت به معنای همان رکوع معروف در نماز است. به نظر می رسد، برای نخستین بار ابومسلم اصفهانی (د330ق)- مفسرِ به شدت عقل گرای معتزلی – معنای خشوع را برای رکوع بیان کرد. پس از وی، این معنا برای رکوع ازسوی سایر مفسران مورد اقبال و پذیرش قرار گرفت و تا دوره معاصر کفه معنای رکوع از آن معنای مشهور و حسی رکوع، دورتر و به سمت معنای مجازی آن؛ یعنی خشوع در نماز سنگین تر شده است.

4. دیدگاه مفسران شیعه

مفسران شیعه تحت تأثیر روایاتی که دربارۀ سبب نزول این آیۀ شریفه نقل شده، دربارۀ معنای «رکوع» در آیۀ ولایت نظر یکسانی دارند. این گروه از مفسران به اتفاق نظر، جملۀ «و هم راکعون» را بیان حال از «یؤتون الزکاۀ» دانسته و رکوع را نیز به رکوع در نماز تفسیر کرده اند. برای نمونه، در روایتی که کلینی در اصول کافی با سند صحیح از امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه نقل کرده، آمده است که امام فرمودند: «ولیکم» در آیه، به معنای «شایسته تر به شما» است؛ یعنی خدا و رسول و مؤمنان مورد اشاره آیه تا روز قیامت در مورد امور زندگی و اموالتان از خود شما شایسته ترند. سپس، آیۀ شریفه مؤمنان را چنین وصف کرده است: کسانی که نماز اقامه می کنند و در حال رکوع زکات می پردازند، و امیرمؤمنان علیه السلام در نماز ظهر، درحالی که دو رکعت نماز را به جا آورده و در رکوع بود و بر آن حضرت حلّه ای به قمیت هزار دینار بود  که رسول خدا(ص) آن حلّه را که نجاشی به حضرتش هدیه داده بود، به ایشان بخشیده بود  در این حال، سائلی به حضرت نزدیک شده با سلام از علی علیه السلام صدقه ای درخواست کرد. حضرت حُلّه را از دوش خود برداشت، به زمین نهاد و به سائل اشاره کرد که آن را بردارد. پس، آیۀ شریفه دراین باره نازل شد. سپس، هریک از فرزندان علی که به مقام امامت برسد، به نعمتی همانند این نائل آید و در حال رکوع صدقه دهد (صیر نعمۀ اولاده بنعمته). در ادامه روایت آمده است: آن سائلی که از امیرمؤمنان درخواست کرد، از فرشتگان الهی بود و کسانی هم که بعد از آن حضرت از سایر امامان درحال رکوع درخواست صدقه کنند، از فرشتگان خواهند بود (کلینی، 1429، ج2، ص12؛ ر. ک: عیاشی، 1380، ج1، ص327؛ بحرانی، 1416، ج2، ص316؛ حویزی، 1416، ج1، ص623). روایات دراین باره متعدد است و باوجود اختلافی که درباره نوع صدقۀ پرداخت شده از امیرمؤمنان علیه السلام به فرد سائل دارند، اما همۀ آنها در اینکه امام علی علیه السلام در حال رکوع نماز صدقه ای را به سائل بخشیده است، اتفاق نظر دارند.

شیخ طوسی در تفسیر این بخش از آیه می نویسد: روشن است که، مقصود آیۀ شریفه این است که: آن مؤمنی که آیۀ شریفه وصفش را بیان می کند، در حال رکوع زکات داده است، و همه امت اسلام اتفاق نظر دارند که جز امیر مؤمنان علی علیه السلام کسی در حال رکوع زکات به فقیر نداده است. ایشان می افزاید: اینکه کسی جمله «و هم راکعون» را حال از «یؤتُونَ الزَّکاة» نداند؛ بلکه صفت برای «الَّذِینَ. .. یؤتُونَ الزَّکاة» بداند، بر خلاف علمای نحو (اهل العربیه) سخن گفته است، زیرا اگر فردی به دیگری بگوید: «لقیتُ فلانا و هو راکب»، از آن فهمیده می شود که آن شخص را در حالت سواره ملاقات کرده است، نه اینکه او را با این صفت که شأنش سوار شدن است، ملاقات کرده است. یا اگر بگوید: «رأیتُه و هو جالسٌ» یا «جائنی و هو ماشٍ» از آن فهمیده می شود که آن شخص را در حالت نشسته دیده و با حال راه رفتن نزد او آمده است. بنابراین، جز این نیست که جمله «وَهُمْ راکعُونَ» حال برای «یؤتونَ الزَّکاة» است. اگر کسی بگوید: چرا انکار می کنید که رکوع در آیه شریفه به معنای خضوع باشد، گویا خدای تعالی چنین فرموده است: با حال خضوع و تواضع زکات می پردازند، چنان که در شعر زیر رکوع به معنای خضوع است:

و لا تُهِنِ الفقیرَ عَلَّکَ أن

تَرکَعَ یوماً و الدّهرُ قد رَفَعَه

پاسخ آن است که معنای اصلی رکوع، خم شدن است و به کار بردن آن در معنای خضوع مجاز است. دلیل این سخن، نص اهل لغت همچون خلیل است که گوید: هرچیزی که به رو درافتد و سرش پایین بیاید، چه زانوانش به زمین برسد یا نرسد به او راکع گویند. لبید شاعر گفته است:

أُخَبِّرُ أخبارَ القرونِ الّتی مَضَت

أَدِب کأَنّی کلَمّا قُمتُ راکِعٌ

ابن درید نیز گوید: «راکع» کسی است که به رو درافتد، و رکوع در نماز، از همین ریشه و معناست. بنابراین، وقتی معنای حقیقی رکوع، معنای حسی آن (خم شدن) است و امکان حمل این معنا بر آیه هم وجود دارد، حمل آن بر معنای مجازی اش روا نیست (شیخ طوسی، بی تا، ج3، 561).

طبرسی نیز با استناد به سخن خلیل در العین و سخن ابن درید، «رکوع» را به معنای سر پایین آوردن دانسته و یادآور می شود که گاه شخص خاضع را از روی تشبیه و مجاز به «راکع» وصف کنند (طبرسی، 1372، ج 3، ص323). سپس، وی در بخش تفسیر، با استدلال عقلی از انحصار ولایت مؤمنانِ مورد اشاره آیۀ شریفه در علی بن ابی طالب، و به تبع آن از تفسیر «رکوع» به خم شدن دفاع کرده و تفسیر «راکعون» به نماز را موجب تکرار دانسته است (همان، ص327). سایر مفسران شیعه نیز با مسلم دانستن معنای حقیقی و معروف «رکوع»، جز آنچه از شیخ طوسی و طبرسی نقل شد، سخنی نگفته اند (برای نمونه ر.ک: طباطبایی، 1417، ج6، ص6؛ حسینی همدانی، 1404، ج5، ص52؛ طیب، 1378، ج4، ص402). فضل الله برای تأیید این معنا از رکوع می نویسد: از طریق اهل سنت، 24 روایت با طرق مختلف نقل شده که مضمون آن با روایات شیعی مبنی بر نزول آیۀ شریفه در شأن علی بن ابی طالب و به تبع آن تفسیر «رکوع» به رکوع مشهور در نماز همسو می باشد (فضل الله، 1419، ج8، ص228).

ازمیان مفسران شیعه، سخن مصطفوی – صاحب تفسیر روشن – قابل توجه است. وی بر خلاف همۀ مفسران شیعه، «رکوع» را در آیه شریفه به معنای خضوع دانسته و می نویسد:

«وَهُمْ راکعُونَ»: رکوع به معنی خضوع کامل است، و این جمله حالیه است؛ یعنی این دو عمل (نماز و زکات) با حالت خضوع تمام انجام و با کمال میل، توجّه و علاقه صورت می گیرد. و این سه صفت که به طور حقیقت محقّق می شود، ظهور خارجی همان ایمان حقیقی خواهد بود که گفته شد.

و چنین مؤمنی می تواند در محدوده خود، مقام ولایت را نسبت به افراد نیازمند و در مورد احتیاج به اداره امور داشته باشد. پس، دربارۀ مؤمنان نیز لازم است دو جهت مورد توجّه شود: اول، جهت جانشینی آنان از رسولان خدا که وارث آنها باشند. دوم، جهت دارا بودن صفات سه گانه که ذکر شد (مصطفوی، 1380، ج 7، ص128).

نتیجه آنکه، مفسران شیعی به جز مصطفوی، درباره اینکه رکوع در آیۀ شریفۀ ولایت، به معنای معروف آن؛ یعنی همان رکوع در نماز است، اتفاق نظر دارند. نظر مصطفوی نیز که برخلاف دیدگاه مشهور میان شیعه است، معتقد به معنای خضوع مطلق است.

5. مقایسۀ میان دیدگاه ها

مقایسۀ دیدگاه های مفسران شیعه، نتایج ذیل را به دست می دهد:

هر دو گروه در این مطلب اشتراک نظر دارند که کلمه رکوع در فرهنگ عربی در دو معنای «سرپایین آوردن و خم شدن» و «خضوع» به کار رفته است. به نظر می رسد، دراین باره که معنای نخست، معنای حقیقی، و معنای دوم معنای مجازی این کلمه است نیز اختلاف نظری وجود ندارد؛ گرچه دراین باره بحثی نکرده و اظهارنظر آشکاری نداشته اند. اما اگر مبنای تقدمِ معنای حسی کلمات بر معنای غیرحسی و معنوی آنها را بپذیریم، دراین صورت می توان با اطمینان بر اشتراک یاد شده تأکید کرد.

همچنین، دربارۀ اینکه کلمۀ «راکعون» در آیۀ مورد بحث قابل حمل بر معنای رکوع ظاهری و سرپایین آوردن است نیز میان بیشتر مفسران شیعه، مفسران متقدم و بسیاری از مفسران متأخر اهل سنت اتفاق نظر است. در میان اهل سنت، گرچه بسیاری از مفسران متأخر آنها بر دلالت «راکعون» بر معنای خضوع تأکید کرده و یا آن را مشهورتر دانسته اند، اما دلالت این واژه بر معنای ظاهری اش را نیز انکار نکرده، بلکه آن را نقل کرده و محتمل دانسته اند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ازنظر بیشتر مفسران اهل تسنن و شیعه؛ دلالت واژۀ «راکعون» در آیۀ ولایت بر معنای رکوع ظاهری مقبول بوده و نمی توان با قاطعیت آن را رد کرد.

علاوه بر این، در میان هر دو فرقه مفسرانی وجود دارند که معتقدند «راکعون» بر معنای مجازی و معنوی اش دلالت دارد؛ اعم از خضوع یا نماز و یا ایمان.

به جز موارد فوق، دو گروه مفسر یادشده در موارد ذیل با یکدیگر اختلاف نظر دارند:

1. اکثر قریب به اتفاق مفسران شیعه معتقدند: معنای مقصود از «راکعون» در آیۀ شریفه، معنای حقیقی و ظاهری آن است؛ درحالی که بیشتر مفسران به ویژه مفسران متأخر اهل تسنن، معنای مقصود این واژه را «خضوع» دانسته اند، و بعضی مانند ابن عطیه این معنا را به جمهور مفسران نسبت داده اند.

2. اختلاف دیگر این است که در میان مفسران اهل تسنن، علی رغم اینکه بسیاری معنای ظاهری رکوع را محتمل دانسته اند، بعضی مانند ابن کثیر و ابوحیان و ابن عاشور تلاش کرده اند که معنای ظاهری را رد کنند. ابن کثیر گویا به دلیل مخالفت با شیعه با یک عبارت کلی، همه روایات سبب نزول را  که نزول آیه را در شأن علی علیه السلام گزارش کرده اند  به ضعف متهم کرده است. ابوحیان بدون ارائه قرینه ای، «یقیمون الصلاۀ» را به معنای نماز واجب و «راکعون» را به معنای «نماز نافله» تفسیر کرده است تا تفسیر «راکعون» به نماز مستلزم تکرار در آیه شریفه نشود. ابن عاشور نیز برخلاف مبنای خود در مقدمۀ تفسیرش دال بر جواز حمل الفاظ قرآن بر بیش از یک معنا، در این آیۀ شریفه به جای تلاش برای توجیه تفسیر «راکعون» به همه معانی اش، با اعتماد به سخن ابن کثیر، معنای ظاهری این واژه را انکار کرده است؛ پیش تر نیز اشاره شد که مفسران متقدم معنایی جز معنای ظاهری رکوع برای این واژه نمی شناخته اند.

3. مورد افتراق دیگر این است که: از سخن مفسران شیعه به ویژه شیخ طوسی چنین برداشت می شود که «راکعون» فقط به معنای رکوع نماز است و بر معنای مجازی آن؛ یعنی خضوع دلالتی ندارد، درحالی که از نظر بسیاری از مفسران اهل سنت، واژۀ مذکور قابل حمل برهر دو معنا می باشد.

6. تحقیق در معنای «رکوع»

به منظور داوری میان دیدگاه اهل فریقین و کشف معنای صحیح و مقصود «رکوع» در آیه ولایت، به چند اصل در معناشناسی واژه های قرآن اشاره می کنیم:

1. در تفسیر کلمات قرآن، لازم است به معنای کلمات در عصر نزول توجه شود؛

2. بعد از بررسی معنای کلمات در فرهنگنامه های اصیل، لازم است به خود قرآن مجید به عنوان اصیل ترین منبع شرح کلمات قرآن توجه و از آن بهره کامل گرفته شود؛

3. در شرح کلمات قرآن، لازم است به قرائن سبب و فضای نزول آیات توجه و در تفسیر آیه دخالت داده شود، اما نباید معنای آیه به مورد نزول محدود شود؛ بلکه تعمیم معنای آیه نیز مورد توجه باشد؛

4. سیاق آیات نیز در تفسیر و معناشناسی کلمات قرآن نباید ازنظر دور نگه داشته شود؛

5. بعد از بررسی معنای واژه در فرهنگ عرب و قرآن مجید و در نظر گرفتن همۀ قرائن، باید آن معنایی را بر آیۀ شریفه حمل کرد که مورد تأیید قرائن باشد. در صورتی که هیچ قرینه ای در آیه دال بر تعیین یکی از معانی کلمه یافت نشود، به دلیل حکیمانه و الهی بودن نظم کلمات و جمله های آن، همۀ معانی محتمل کلمه در تفسیر آیه، مورد توجه قرار می گیرد. در صورتی که حمل چند معنا بر آیه شریفه ممکن بود و قراین موجود نیز حمل هرچند معنا را بر آیۀ شریفه نفی نمی کرد، به گونه ای شایسته همۀ آن معانی، بر آیه شریفه حمل شده و مراد آیه شمرده شود (نک: طیب حسینی، 1395، ص173 – 182).

اینک باتوجه به این اصول، به بررسی معنای «راکعون» در آیه شریفه ولایت و داوری میان دیدگاه مفسران می پردازیم. بدین منظور ابتدا معنای واژه «راکعون» را در فرهنگ عربی بررسی می کنیم.

1-6. معنای «رکوع» در فرهنگ عربی

«رکوع» از ماده «رکع» در اصل به معنای «خم شدن» بوده و دربارۀ انسان و غیرانسان هر دو به کار می رفته است: «رکع الشیخُ»؛ یعنی قامت پیرمرد به خاطر سن زیاد خمیده شد. ابن فارس گوید: «رکع الرجلُ» را هنگامی گویند که شخصی خم و دولّا شود. به طور کلی، عرب هرچیز خمیده ای را «راکع» خواند. رکوع در نماز نیز به همین معنا برمی گردد. ابن درید گوید: «رکعه»، گودال در زمین را گویند و این لغت یمانی است (ابن فارس، 1387، ص392). خلیل نیز گوید: و هرچیزی که با صورت پایین آید، همین که سر فرود آورد، خواه زانویش به زمین برسد یا نرسد، گویند که رکوع کرده است (فراهیدی، 1414، ج1، ص200).

ازهری گوید: اما رکوع، عبارت است از: اینکه نمازگزار بعد از فراغت از قرائت و ایستادن «خم» شود، به طوری که در حالت رکوع پشتش هموار شود. او می افزاید: هرچیزی که به صورت به زمین افتد و زانویش به زمین رسد، و یا سرش را خم کند بدون آنکه زانویش به زمین برسد، او راکع است. در جاهلیت، عرب هر فرد حنیف را که بت نمی پرستید، «راکع» می نامیدند و می گفتند: «رکع الی اللّه»؛ یعنی او در برابر خدا خم شد و به زمین افتاد (ازهری، 1421، ج، 1ص421؛ ابن منظور، 1414، ج8، ص134؛ زمخشری، 1979، ذیل ماده «رکع»).

راغب گوید: «رکوع»؛ یعنی خم شدن. گاهی در مورد همان حالت خم شدن مخصوص که در نماز انجام می شود به کار می رود، و گاه در معنای تواضع و خضوع و فروتنی، و این رکوع و خم شدن یا در عبادت است و یا در غیر عبادت. رکوع در عبادت؛ مانند آیۀ شریفه: «یا أَیهَا الَّذِین آمنُوا ارْکعُوا وَاسْجُدُوا» (حج: 77)، و آیۀ «وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ» (بقرۀ:43). (راغب، 1412، ذیل مادۀ «رکع»).

از مجموع این کاربردها به دست می آید که کلمۀ «رکوع» و مشتقاتش در معانی «سرپایین آوردن و خم شدن» یا «به خاک افتادن»، «خضوع و تواضع و فروتنی»، «ایمان به خدا»، و «حنیفیت» به کار می رفته است. بنابراین، عرب جاهلی با این معنای رکوع؛ یعنی سرفرود آوردن و خم شدن به عنوان عبادت آشنا بوده است. همچنین، می توان گفت باتوجه به اینکه بعد از ظهور اسلام و هجرت پیامبر که نماز به عنوان یکی از مظاهر عمومی دین مطرح شد و هر مسلمانی وظیفه داشت که دست کم روزی پنج بار و در هفده رکعت آن را به جا آورد، در عرف مسلمانان و صحابه و نسل های پس از آنان واژۀ رکوع در معنای ظاهری رکوع در نماز آن چنان شهرت یافت که به مثابه حقیقت در این معنا شده است. نتیجه این تحلیل آن است که، هرجا در عبارتی از صحابه و تابعان و نسل های پس از آنان، کلمه رکوع به کار رفته باشد، خواه در تفسیر آیه ای یا غیر تفسیر، قرینه ای دال بر یکی از معانی رکوع وجود نداشته باشد، باید به همان معنای رایج و مشهور و متبادر به ذهن مردم آن عصر، که همان معنای ظاهری و خم شدن باشد، تفسیر شود. به عبارت روشن تر، اگر در سخنی از صحابه یا تابعین در شرح یکی از آیات قرآن، واژۀ «رکوع» آمده باشد و آن شخص قرینه ای روشن دال بر یکی از معانی مجازی رکوع به کار نبرد که مقصود خود را روشن کند، دراین صورت مقصود وی همین معنای شرعی رکوع؛ یعنی رکوع در نماز است.

2-6. معنای رکوع در قرآن

مشتقات «رکع» سیزده بار در قرآن مجید و در 10 آیه آمده است. سه بار به صیغه امر «إرکعوا»، یک بار «إرکعی»، یک بار «لایرکعون» و بقیه اسم فاعل می باشد. از این موارد، سه بار در سوره های مکی «مرسلات» و «ص» آمده است: «وَإِذا قیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یرْکَعُونَ» (مرسلات: 48). مفسران، رکوع در این آیه را به معانی زیر تفسیر کرده اند:

1. مجازاً به معنای نماز؛ 2. به معنای رکوع معروف؛ 3. به معنای سجده، و آیه در خطاب به کفار و مشرکان در قیامت است؛ یعنی در آن روز آنان به سجده فراخوانده می شوند، اما نمی توانند؛ 4. به معنای خشوع و تواضع نسبت به وحی و پیروی از دین پیامبر (زمخشری، 1407، ج4، ص 682؛ طباطبایی، 1417، ج20، ص156). گرچه همۀ این معانی به یک معنا اشاره دارد و آیۀ شریفه نیز در سوره ای مکی است و حمل هر چهار معنا بر آیۀ شریفه جایز و پذیرفته است، اما باتوجه به سیاق و زمان نزول سورۀ مرسلات- که مطابق روایات، ترتیب نزول در رتبه سی وسوم قرار دارد- معنای چهارم ترجیح دارد؛ زیرا نماز در سال های نخست ظهور اسلام واجب نبود و تقریباً در حدود سال دهم بعثت، و پس از معراج رسول خدا(ص) واجب شده است. معنای سوم نیز در صورتی صحیح خواهد بود که مشرکان در دنیا مکلف به رکوع و سجده بوده باشند؛ در صورتی که در آن حد واجب نبوده که بر ترک آن مؤاخذه شوند. بنابراین، سه معنای نخست در زمان نزول سوره، الزامی برای مخاطبان؛ اعم از مسلمانان و مشرکان نداشته است، تا خدای تعالی مشرکان را در ترک آن این گونه با شدت مذمت کند.

در آیۀ 24 سورۀ «ص» نیز واژۀ «رکوع» یا به معنای به خاک افتادن و سجده کردن است، یا به معنای خضوع. سیاق آیه با هر دو معنا سازگار است: «فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ راکعاً وَأَنابَ؛ و (داود) از پروردگارش آمرزش خواست و سجده کنان به خاک افتاد، یا با خضوع به خاک افتاد و به سوی خدا بازگشت و توبه کرد».

کلمه «خرّ» به معنای سقوط کردن و به خاک افتادن، قرینۀ روشنی است دال بر اینکه «راکعاً» به معنای به سجده افتاده یا خضوع کننده است. به هرروی سورۀ «ض» نیز از سوره های مکی قرآن است.

هشت آیه دیگر مدنی است که در شش آیه واژۀ «رکوع» در کنار «سجده» آمده است. در این آیات، به قرینۀ همنشینی و تقابل با سجده، مقصود از رکوع همان خم شدن به منظور تواضع و کرنش و عبادت، یا همان رکوع شرعی در نماز است. این هشت مورد به ترتیب نزول چنین است:

1. «وَأَقیمُوا الصَّلاۀ وَآتُوا الزَّکاة وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ»، در این آیۀ شریفه، مقصود از «رکوع» همان رکوع شرعی در نماز به عنوان یکی از ارکان نماز است، و سرّ امر به آن  به جای امر به نماز  این است که آیۀ شریفه در سیاق آیات، خطاب به بنی اسرائیل است و ازآنجاکه یهودیان در نمازشان رکوع به جا نمی آوردند، به آنان دستور داده شده است که با رکوع کنندگان؛ یعنی مسلمانان رکوع کنید (نک: زمخشری، 1407، ج1، ص133؛ طبرسی، 1372، ج1، ص214؛ ابن عطیه، 1422، ج1، ص137). با این حال، مفسران احتمال داده اند که «رکوع» مجازاً به معنای نماز بوده و آیۀ شریفه را ترغیب به نماز جماعت دانسته اند. بعضی از مفسران نیز آن را به معنای خضوع و انقیاد تفسیر کرده اند (نک: طبرسی، 1372، ج1، ص214؛ ابوحیان، 1420، ج1، ص292؛ ابن کثیر، 1419، ج1، ص151). مطابق مبنایی که قبلاً بیان شد، حمل هر سه معنا بر آیۀ شریفه جایز است. با تأکید بر اینکه معنای اصلی آن، همان معنای اصلی و حسی رکوع در لغت است و دو معنای دیگر نیز با توجه به روایات و سخن مفسران، مانعی از حمل آن بر آیه شریفه نمی باشد. شاهد دیگر این ترجیح آن است که، این آیۀ شریفه مستند این حکم فقهی است که فقها اتفاق نظر دارند که در نماز جماعت، در صورتی که مأموم رکوع امام جماعت را درک کند، یک رکعت از نماز را درک کرده است.

2. وَعَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَإِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ (بقره: 125)؛

3. یا مَرْیمُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدی وَارْکَعی مَعَ الرَّاکِعینَ (آل عمران:43)؛

4. وَطَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَالْقائِمینَ وَالرُّکعِ السجُودِ (حج: 26)؛

5. یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (حج:77)؛

6. مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً (فتح: 29)؛

7. التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ (توبه:112).

در این شش آیه، تقابل رکوع با سجده، قرینۀ روشنی است دال بر اینکه مقصود از رکوع همان رکوع نماز است. هر شش آیه در مدینه نازل شده و در این دوره رکوع در نماز برای مسلمانان امری کاملاً شناخته شده بوده است.

تا اینجا به دست می آید که مفهوم «رکوع» در قرآن در دوران مدینه دچار تحول شده و از معنای ایمان (سورۀ مرسلات) و سجده (سورۀ ص) در دوره مکه به معنای حقیقی خم شدن و رکوع کردن در نماز به منظور تعظیم و کرنش و عبادت خدای تعالی و تسلیم در برابر او تحول یافته است.

7. معنای رکوع در آیۀ 55 مائده

آخرین آیۀ مشتمل بر «رکوع» که آخرین آیه نازل شده مشتمل بر این واژه نیز هست، آیۀ 55 مائده است: «إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاۀ وَیؤْتُونَ الزَّکاة وَهُمْ راکِعُونَ».

سخن مفسران اهل سنت درباره معنای رکوع در این آیه گذشت که مجموعاً پنج معنا برای آن بیان کرده بودند: رکوع ظاهری، خضوع، نماز، نماز مستحبی، و ایمان. ازمیان این معانی به دلایل ذیل، معنای رکوع ظاهری- که یکی از ارکان نماز است- نسبت به سایر معانی ترجیح دارد؛ زیرا نخست، استعمال قرآنی واژۀ رکوع در آیات و سور مدنی ایجاب می کند که به رکوع ظاهری معنا شود. چراکه همۀ کاربردهای پیشین این واژه در مدینه به معنای رکوع ظاهری نماز است، و چنانچه در مورد آیه مائده دچار تردید شویم، شایسته تر آن است که این یک مورد را به همان معنایی تفسیر کنیم که سایر آیات مدنی تفسیر می شوند، و آن معنای ظاهری رکوع در نماز است. دوم، تفسیر رکوع به رکوع ظاهری نماز، در درون خود با معانی خضوع و ایمان قابل جمع است، درحالی که تفسیر آن به هریک از دو معنای خضوع و ایمان نافی معنای رکوع ظاهری خواهد بود؛ زیرا کسی که در رکوع نماز زکات پردازد، دارای خضوع و ایمان هم هست، حال آنکه اگر در حال ایمان یا خضوع زکات دهد، لازم نیست در حال رکوع نماز باشد. سوم، همان طور که بیشتر مفسران فریقین به صراحت یا به اشاره گفته اند، «رکوع» در این آیه شریفه قابل تفسیر به معنای رکوع ظاهری است، اما تفسیر آن به خضوع منهای رکوع ظاهری مورد انکار گروهی از مفسران به ویژه مفسران متقدم (صحابه و تابعان) است؛ جهارم، قرینۀ دیگر بر ترجیح حمل «رکوع» در این آیه بر معنای حسی و ظاهری آن، روایات فراوانی است که نزول این آیه را در شأن امام امیرمؤمنان علیه السلام دانسته است (نک: طبری، 1412، ج6، 186؛ زمخشری، 1407، ج1، ص 649؛ ابن عطیه، 1422، ج2، ص 208 – 209؛ سیوطی 1404، ج2، ص293؛ حویزی، 1415، ج1، ص643 – 645). همان گونه که پیش تر بیان شد، واژۀ رکوع در روایات صحابه و تابعان باید بر معنای رکوع ظاهری حمل شود، مگر آنکه قرینه روشن و صریحی دال بر سایر معانی رکوع در این روایات وجود داشته باشد.

8. نقد دیدگاه ابن کثیر

پیش تر بیان شد که ابن کثیر با رد روایات سبب نزول، آیۀ ولایت را هم سیاق با آیات قبل دانسته و چون آیات قبل از آن در شأن عبادۀ بن صامت نازل شده است (نک: ابن کثیر، 1419، ج2، ص127)، نتیجه گرفته که این آیه نیز در شأن عباده نازل شده نه امیر مؤمنان علی علیه السلام، و «رکوع» نیز به معنای خضوع است.

اما این استدلال تمام نیست، زیرا:

نخست، بر فرض که این آیه همسو با سیاق آیات قبل و در شأن عباده نازل شده باشد، اما این نزول در شأن عباده مستلزم آن نیست که «رکوع» به معنای خضوع باشد، زیرا دراین صورت، معنای آیات این است که عباده مأمور است به جای ولایت یهودیان، ولایت خدا، رسول و مؤمنانی را که در حال رکوع زکات می دهند بپذیرد، و این رکوع می تواند همچنان رکوع در نماز باشد.

دو، برخی محققان اهل سنت برآنند که گاه آیه ای از قرآن به مناسبت سببی خاص نازل می شود. سپس، به امر رسول خدا(ص) در کنار آیاتی که سبب نزول دیگری دارند قرار گرفته تا در این صورت علاوه بر اینکه سبب نزول مستقل خود را دارند، با نظم و سیاق آیات قبل و سبب نزول آن نیز تناسب داشته و با مضمون آن سازگار باشند. زرکشی می گوید: گاهی آیاتی به دنبال اسباب خاصی نازل می شود و هریک از آنها در کنار آیات دیگری که ازنظر مضمون با آن مناسب است قرار می گیرد، تا نظم و سیاق آیات و سورهای قرآن رعایت شده باشد؛ مانند آیۀ ادای امانات (آیۀ 58 سورۀ نساء) که درباره رد کلید کعبه توسط رسول خدا(ص) به کلیددار آن نازل شده است، ولی در کنار آیاتی که دربارۀ کعب بن اشرف یهودی و همسویی وی با مشرکان مکه بعد از جنگ بدر نازل شده قرار گرفته است (نک: زرکشی، 1410، ج1، ص119؛ نک: سیوطی، 1421، ج1، ص125). این دیدگاه در باب روایات سبب نزول و رعایت پیوستگی نظم آیات درون سوره ها، سخن درست و قابل دفاعی است و با این مبنا می توان میان روایات سبب نزول و نظم آیات بسیاری از سوره های قرآن؛ ازجمله آیه ولایت جمع کرد.

سوم، ابن کثیر می گوید: در صورت تفسیر «راکعون» به رکوع در نماز، آیه شریفه مستلزم استحباب پرداخت زکات در رکوع نماز می باشد، درحالی که هیچ یک از فقها به آن فتوا نداده اند. در پاسخ باید گفت: باتوجه به اینکه بنابر روایات، آیۀ شریفه در شأن علی نازل شده، عمل پرداخت زکات در رکوع نه از باب استحباب ذاتی آن است؛ بلکه همان گونه که ابن عجیبه در البحر المدید و آلوسی توجه کرده اند، پرداخت زکات در حالت رکوع به قصد سرعت در انجام عمل صالح و فوت نشدن آن عمل نیک بوده است (ابن عجیبه، 1419، ج2، ص52). بنابراین، باید گفت: هر مؤمن دیگری هم که در چنین شرایطی قرار گیرد، اگر عدم مبادرت به صدقه در حال رکوع موجب فوت انجام این عمل صالح گردد، برای درک ثواب آن نه تنها مستحب، بلکه لازم است؛ حتی اگر تاکنون فقها به آن فتوا نداده باشند. به علاوه اینکه، ازنظر روان شناختی، فرد کریم و بخشنده ای که جود و بخشش عادت او شده، به محض رویارویی با نیازمند، بی درنگ به عمل بخشش و انفاق مبادرت می ورزد، به دون آنکه لحظه ای زمان را ازدست دهد. در چنین حالی، سخن از استحباب شرعی و نظیر آن معنا ندارد، و همین که آیۀ شریفه در مقام مدح چنین عملی است، دال بر مشروعیت و مطلوبیت آن است؛ گرچه استحباب آن نیز قابل انکار نیست.

9. نتیجه گیری

از رهگذر مطالعه و مقایسۀ آرای مفسران شیعه و اهل تسنن در معنای «رکوع» در آیۀ ولایت نتایج ذیل حاصل شد:

1. از ظاهر سخن مفسران متقدم، تا پیش از ابومسلم اصفهانی به دست می آید که از «راکعون» در آیۀ ولایت رکوع ظاهری نماز می فهمیده اند؛

2. ظاهراً برای نخستین بار، ابومسلم اصفهانی (د330ق) مفسرِ عقل گرای معتزلی «رکوع» در آیه ولایت را به خضوع معنا کرده است. پس از وی، این معنا ازسوی سایر مفسران پذیرفته شد و تا دوره معاصر گرایش بیشتری به این معنا حاصل شد، درحالی که جمع هر دو معنا ممکن و مناسب تر بود؛

3. با تأمل در سیاق آیات مشتمل بر «رکوع» به دست می آید که این واژه در سوره های مکی در معنای لغوی «سر فرود آوردن» و «خضوع در برابر اوامر الهی» به کار رفته است، ولی در سوره های مدنی تقریباً در همه موارد با حفظ معنای خضوع به معنای رکوع ظاهری نماز آمده است. بنابراین، در آیه 55 سورۀ مائده نیز به دلیل فقدان قرینۀ تعیین کننده، باید بر همین معنا حمل شود؛

4. اثبات معنای رکوع ظاهری توأم با خضوع برای «رکوع» ازنظر لغوی و سیاق قرآنی شاهدی بر صحت روایات حاکی از نزول آیه در شأن امام علی علیه السلام است. با این حال، آیۀ شریفه برخوردار از مدلولی عام بوده و در این مدلول عام، معنای خضوع در آیه دنبال می شود و دلیلی ندارد که معنای رکوع در آیۀ شریفه به رکوع ظاهری محدود و منحصر گردد.

منابع

– قرآن کریم.

– آلوسی، محمود؛ روح المعانی؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1415ق.

– ابن عاشور، محمدبن طاهر؛ التحریر و التنویر؛ بی جا: بی نا، بی تا.

– ابن عجیبه، احمد بن محمد؛ البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید؛ قاهره: حسن عباس زکی، 1419ق.

– ابن عطیه، عبدالغالب بن حق؛ المحرر الوجیز؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1422ق.

– ابن فارس، احمد بن زکریا؛ ترتیب مقاییس اللغه؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387ش.

– ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو؛ تفسیر القرآن العظیم؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1419ق.

– ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ بیروت: دارصادر، 1414 ق.

– ابوحیان اندلسی؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ تحقیق صدقی محمد جمیل؛ بیروت: دارالفکر، 1420ق.

– ازهری، محمد بن احمد؛ تهذیب اللغه؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1421ق.

– استرآبادی، سیدشرف الدین علی؛ تأویل الآیات الظاهره؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1409ق.

– بحرانی، سید هاشم؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تهران: بنیاد بعثت، 1416ق.

– بروجردی، سیدمحمد ابراهیم؛ تفسیر جامع؛ تهران: انتشارات صدر، 1366ش.

– ثقفی، محمد؛ روان جاوید؛ تهران: انتشارات برهان، 1368ش.

– جصاص، احمد بن علی؛ احکام القرآن؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1405ق.

– حسینی همدانی، محمد؛ انوار درخشان در تفسیر قرآن؛ تهران: لطفی، 1404ق.

– حویزی، عبدعلی بن جمعه؛ تفسیر نور الثقلین؛ قم: انتشارات اسماعیلیان، 1415 ق.

– راغب اصفهانی، حسین؛ مفردات الفاظ القرآن؛ قم: طلیعۀ النور، 1427ق.

– زحیلی، وهبه؛ التفسیر المنیر؛ بیروت: دارالفکر، 1418ق.

– زمخشری، محمود بن عمر؛ اساس البلاغه؛ بیروت: دارصادر، 1979 م.

– _______________؛ کشاف؛ چاپ سوم، بیروت: دارالکتاب العربی، 1407 ق.

– سیوطی، جلال الدین؛ الدر المنثور؛ قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1405ق.

– ____________؛ الاتقان فی علوم القرآن؛ بیروت: دارالکتب العربی، 1421ق.

– شریف لاهیجی، محمد بن علی؛ تفسیر شریف لاهیجی؛ تهران: دفتر نشر داد، 1373ش.

– صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ قم: انتشارات فرهنگ اسلامی، 1365ش.

– صفار، محمدبن حسن؛ بصائر الدرجات الکبری؛ تهران: منشورات الاعلمی، 1362ش.

– طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان؛ تهران: ناصر خسرو، 1372ش.

– طبری، ابوجعفر محمدبن جریر؛ جامع البیان؛ بیروت: دارالمعرفه، 1412ق.

– طوسی، محمدبن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی تا.

– طیب، سیدعبدالحسین؛ اطیب البیان؛ تهران: انتشارات اسلام، 1378ش.

– طیب حسینی، سیدمحمود؛ درآمدی بر دانش مفردات؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1395.

– عیاشی، محمدبن مسعود؛ کتاب التفسیر؛ تهران: چاپخانه علمیه، 1380ق.

– فخر الدین رازی، محمد بن عمر؛ مفاتیح الغیب؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1420ق.

– فراء، یحیی بن زیاد؛ معانی القرآن؛ قاهره: الهیئۀ المصریه العامۀ للکتاب، 1980م.

– فرامرز قراملکی، احد؛ روش شناسی مطالعات دینی؛ مشهد: دانشگاه رضوی، 1379ش.

– فراهیدی، خلیل بن احمد؛ ترتیب کتاب العین؛ قم: اسوه، 1414 ق.

– فضل الله، سید محمدحسین؛ من وحی القرآن؛ بیروت: دار الملاک للطباعۀ و النشر، 1419ق.

– قاسمی، محمدجمال الدین؛ محاسن التأویل؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1418ق.

– قرشی، سیدعلی اکبر؛ احسن الحدیث؛ تهران: بنیاد بعثت، 1377 ش.

– قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی؛ قم: دارالکتاب، 1367ش.

– قرطبی، محمدبن احمد؛ الجامع لاحکام القرآن؛ قاهره: دارالکتب المصریۀ، 1384ق.

– کلینی، محمدبن یعقوب؛ الکافی؛ قم: دارالحدیث، 1429ق.

– مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.

– مراغی، احمد مصطفی؛ تفسیر المراغی؛ بیروت، دارالفکر، بی تا.

– مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تهران: مرکز الکتاب للترجمۀ والنشر، 1402 ق.

– مغنیه، محمدجواد؛ الکاشف؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1424ق.

– مقدس اردبیلی، احمد بن محمد؛ زبدۀ البیان؛ تهران: کتابفروشی مرتضوی، بی تا.

– مکارم، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374ش.


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

آیات مرتبط با رخدادها؛ تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه

پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به مدینه، با انجام اقدامات اساسی، منعقد کردن پیمانهای …