متن آیه:
وَ أَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.
ترجمه:
و در راه خدا هزینه کنید و (با هزینه نکردن) خودتان را با دست خودتان به هلاکت نیاندازید و نیکی کنید؛ چرا که خدا نیکوکاران را دوست دارد.
محل بحث در آیه
یکی از نکات مهم در ترجمه آیات قرآن، توجه به ارتباط بین جملههای یک آیه است. توجه به این قاعده، تأثیر مهمی در فهم و تفسیر آیه دارد. آیه مورد بحث دارای ۴ گزاره اصلی است. محل بحث در ترجمه آیه، ارتباط جمله دوم (و لاتلقوا…) با جمله اول (و أنفقوا…) است.
سؤال این است که آیا جمله «وَ لَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکمْ إِلَى التَّهْلُکةِ» یک جمله مستقل است یا با جمله قبل ارتباط دارد؟ و اگر با جمله قبل در ارتباط است، چه نوع ارتباطی دارد؟
دیدگاه مترجمان
برخی از مترجمان، این عبارت را به صورت جمله مستقل ترجمه کردهاند و برخی دیگر آن را به افراط در انفاق ارتباط دادهاند و برخی آن را به انفاق نکردن ارتباط دادهاند.
به ترجمههای زیر دقت نمایید:
ترجمه نوع اول:
- و در راه خدا انفاق کنید و خود را به دستهاى خود به هلاکت میفکنید… (رهنما)
- و در راه خدا انفاق کنید و نیروهایتان را به نابودى نیافکنید… (فارسی)
- و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودى نیفکنید… (گرمارودی)
ترجمههای فوق، ارتباط بین دو عبارت را به صورت شفاف بیان نکردهاند.
ترجمه نوع دوم:
- و در راه خدا (جان و مال خویش را) انفاق کنید، اما خود را به دست خود در مهلکه میندازید… (حداد عادل)
- و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید (لیکن نه به حد اسراف)، و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید…
ترجمههای فوق، جمله دوم را به افراط و اسراف در انفاق ترجمه کردهاند.
ترجمه نوع سوم:
- و در راه خدا انفاق کنید (و با ترک انفاق،) خود را به دست خود به هلاکت نیاندازید… (قرائتی)
- در راه خدا هزینه کنید و [با ترک این هزینه] خود را به دست خویش به هلاکت میفکنید… (مجتبوی)
- و در راه خدا انفاق کنید؛ و با ترک انفاق، خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید… (مکارم)
دیدگاه مفسران
بسیاری از مفسران برای تبیین عبارت مورد بحث در آیه، دیدگاههای گوناگونی را بیان کردهاند. طبرسی درباره عبارت مورد بحث، چهار دیدگاه را بیان میکند و میگوید: «اولین آنها این است که با عدم انفاق خود را به هلاکت نیندازید؛ چون دشمن بر شما غلبه پیدا می کند.»(۱)وی بعد از بیان دیدگاههای دیگر، میگوید: «بهتر است آیه را بر همه موارد تطبیق بدهیم؛ چون با یکدیگر منافات ندارند.»(۲) فخررازی نیز شش دیدگاه را بیان میکند.(۳) شیخ طوسی نیز چهار دیدگاه را بیان میکند و میگوید: «بهتر است آیه را بر همه موارد تطبیق بدهیم.»(۴)
برخی مفسران دیگر، عبارت مورد بحث آیه را منحصر در انفاق میدانند و معنای آیه را در انفاق، به صورت مطلق میدانند. یعنی چه «ترک انفاق» و چه «زیادهروی در انفاق». علامه طباطبائی میگوید: «منظور آیه، نهی از هرگونه افراط و تفریطی است که باعث هلاکت جامعه میشود. همانطور که انفاق نکردن باعث از بین رفتن قدرت جامعه اسلامی و هلاکت می شود، ریخت و پاش انفاق هم باعث فقر و از بین رفتن زندگی می شود.»(۵) مرحوم مغنیه نیز همین معنا را در تفسیر آیه بیان کرده است.(۶)
برخی مفسران دیگر نیز، آیه را منحصر در انفاق میدانند؛ با این تفاوت که آن را فقط بر «ترک انفاق» تفسیر کردهاند.
طبری بعداز اینکه دهها روایت برای دیدگاههای مختلف بیان میکند، نظر صحیح را همان دیدگاه «ترک انفاق» میداند.(۷) آیت الله صادقی نیز همین دیدگاه را تأیید میکند.(۸)
دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای
حضرت آیتالله خامنهای آیه مورد بحث را مطابق با دیدگاه سوم ترجمه و تفسیر کردهاند. از نگاه ایشان منظور آیه این است که «در راه خدا انفاق کنید و به دست خودتان، خودتان را در هلاکت نیندازید؛ یعنى اگر انفاق نکردید، به دست خودتان، خودتان را در هلاکت مىاندازید.»(۹)
نکته مهم در تأیید دیدگاه ایشان، توجه به یکی از قواعد مهم فهم قرآن کریم است. بر اساس این قاعده، در تفسیر آیات قرآن کریم باید به فهم مخاطبان قرآن کریم در عصر نزول آیات توجه کنیم. اینکه مردم زمان نزول قرآن کریم، آیه را چگونه میفهمیدند و چه برداشتی از آن داشتند؟ لذا حضرت آیتالله خامنهای برای تبیین ترجمه آیه، به یک حادثه تاریخی اشاره نموده و آن را به عنوان مؤیدی برای فهم آیه ذکر میکنند. «در جنگ روم هم که جوانى خود را برهنه کرد و به جنگ دشمن رفت، عدّهاى گفتند: «یُلقَى نَفسَه إلى التَّهلُکة»؛ یعنى خودش را به هلاکت انداخت. ابوایّوب انصارى که آنجا بود، وقتى دید آیه را خلاف معنا میکنند، گفت: وقتى این آیه نازل شد ما بودیم و از پیغمبر شنیدیم؛ یعنى آیه چنین معنایى ندارد. معناى آیه این است که چون عدّهاى حاضر نبودند در راه خدا جان و مال بدهند، این موجب هلاکت جامعه میشد؛ لذا خداوند فرمود: أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ لاٰ تُلْقُوا بِأَیْدِیکمْ إِلَى اَلتَّهْلُکةِ…»(۱۰) «فکر میکنند معناى اینکه نباید انسان خود را به دست خود در هلاکت بیندازد، این است که نباید به قلب لشگر دشمن بزند و دارند این جوان مسلمان شجاع را به خاطر شجاعتش محکوم میکنند.»(۱۱)
معنای واژه «هلاک» در قرآن
در فهم آیه مورد بحث ممکن است این سؤال پیش آید که پس چرا در واقعیت بیرونی، جامعهای که انفاق یا جهاد نمیکند، دچار هلاکت نمیشود؟ پاسخ این است که از منظر قرآن کریم «هلاکت، بهمعناى مردن و موت و رفتن روح از بدن نیست… بلکه هلاکت مفهومى عام دارد که بهمعناى «نابودى و سقوط معنوى و مردن فضایل» است که معنایى وسیعتر و رقیقتر است؛ زیرا خیلىها در عین داشتن روح، بدبخت هستند و مردهاند… آیهى «وَ لاٰ تُلْقُوا بِأَیْدِیکمْ إِلَى اَلتَّهْلُکةِ» هم نه به این معنا است که خود را به چنگال مرگ نیندازید… سقوط از جادّهى تکامل و فقر مادّى جامعه، هلاکت است؛ تحت ظلم بودنِ جامعه سقوط است.»(۱۲) بنابراین «هلاک شدن همواره به معناى مردن نیست. هلاکت بیشتر به معناى هلاکت معنوى و بدبختى مىآید. لاٰ تُلْقُوا بِأَیْدِیکمْ إِلَى اَلتَّهْلُکةِ، خودتان را به هلاکت نیفکنید، منظور این نیست که در میدان [زندگى] خودتان را به کشتن ندهید [بلکه] یعنى در بدبختى و نابسامانى زندگى نیفکنید.»(۱۳)
پیامهای تربیتی آیه
یکی از آثار مهم تربیتی آیه بر اساس ترجمه مذکور، «مسئولیتپذیری آحاد مردم در برابر نیازهای جامعه اسلامی» است. اگر اینگونه نباشد، جامعه دچار هلاکت میشود؛ لذا «این نمیشود که در جامعهى اسلامى… یک عدهاى هم در جامعه باشند که بهرهمندىهائى هم داشته باشند، برخوردارىهائى هم داشته باشند، هیچ مسئولیتى هم در مقابل نیازهاى جامعه حس نکنند؛ این از نظر اسلام اصلاً قابل قبول نیست… این یک وظیفه است، یک تکلیف است، نه فقط یک حکم اخلاقى» (۱۴)
حضرت آیتالله خامنهای برای درک بهتر معنای آیه و پیام تربیتی آن، جریان تاریخی را نقل میکنند که در آن شأن نزول آیه بیان شده است. توجه به این جریان تاریخی، باعث دقت در ترجمه آیه میشود. «ماجرا این بود که وقتى اسلام بعد از گذشت چند سالى بعد از هجرت یک عزتى پیدا کرد و یاوران اسلام زیاد شدند، ما که انصار بودیم با خودمان فکر کردیم که خب، روز اول مهاجرین محتاج به کمک ما بودند، ما آنها را کمک میکردیم و به مصارف جامعهى اسلامى مدد میرساندیم؛ امروز دیگر خوب است ما یک قدرى به خودمان برسیم، برویم سراغ کسب و کارمان و ترمیم خرابىهامان و تهیهى لوازم زندگى به قدر یک زندگى مرفه و از جهاد در راه خدا و از انفاق در راه خدا غافل میشدیم؛ این آیه نازل شد، به ما گفت: « وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ »؛ در راه خدا انفاق کنید، « وَ لاٰ تُلْقُوا بِأَیْدِیکمْ إِلَى اَلتَّهْلُکةِ »؛ خودتان را در تهلکه نیندازید با این فکر غلط، با این تصورى که دیگر حالا ما کار خودمان را کردیم، خوب است یک قدرى هم به خودمان بپردازیم و برسیم؛ «فتهلکة فى الاقامة فى المال و الولد»؛ ابوایوب انصارى گفت: تهلکه در این است که مسلمان پابند مال خود و زندگى خود و خانوادهى خود بشود و از تکلیف الهى که جهاد و انفاق هست، غافل بشود. تهلکه این نیست که انسان شجاعى با دشمن خدا مقابله کند، اگرچه جانش به خطر بیفتد. این برداشت مسلمان صدر اسلام از آیهى « وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ لاٰ تُلْقُوا بِأَیْدِیکمْ إِلَى اَلتَّهْلُکةِ » است.»(۱۵)
علت هلاککننده بودن ترک انفاق
حال این سؤال پیش میآید که «ترک انفاق» چرا و چگونه باعث هلاکت جامعه میشود؟ پاسخ این است که اگر انفاق و کمکهای مردمی در جامعه صورت نگیرد و خلأها و شکافهای طبقاتی پر نشود، جامعه آرام آرام دچار فساد و سپس طغیان میشود و در نتیجه باعث هلاکت آن خواهد شد. به ویژه آنکه منظور از هلاکت صرفاً هلاکت جانی نیست.
حضرت آیتالله خامنهای نقش انفاق را در نجات جامعه از هلاکت این چنین تبیین میکنند: «براى اینکه در جامعه تعادل ثروت به وجود بیاید، جامعه دو قطبى از لحاظ ثروت نشود، اسراف و فساد مالى به وجود نیاید، فقر به وجود نیاید، بهترین راه و موفقترین شیوهها همین شیوهى انفاق است.»(۱۶) «این فکر، فکر غلطى است که کسى بگوید آنچه من به دست آوردم، با تلاش و زیرکى و هوشیارى خودم بوده، پس ناز شستم؛ نه، مسئله این نیست در منطق اسلام، مسئله این است که همه موظفند به نیازهاى اجتماعى کمک کنند.»(۱۷)
برای پاسخ بهتر به این سؤال، لازم است معنای انفاق را نیز به درستی بدانیم. از منظر حضرت آیتالله خامنهای، واژه انفاق به معنای «پُر کردن خلأها و نیازها؛ آن خرج کردنی که خلئی را پر کند، نیازی را برآورده کند.»(۱۸) است. ایشان معتقد است: «انفاق آن چیزی است که یک خلئی را پر میکند. یک نیازی را برآورده میکند. آن ملتی که امروز به یک چیزی احتیاج دارد، مانند آب و هوا، اگر در غیر آن چیز، به همان ملت کمک کردی، اینجا انفاق نکردی، پول حرام کردن انجام دادی.»(۱۹) لذا انفاق کنندگان یعنی «آنهایی که خلأها و نیازها را میفهمند و حاضر میشوند به جا آن خلأها و نیازها را پر کنند.»(۲۰) برخی مفسران نیز این نکته مهم را بیان کردهاند.(۲۱)
با این توضیح مشخص میشود که انفاق چقدر در نجات جامعه اسلامی از خطر هلاکت مؤثر است؛ لذا «براى رفع فقر در جامعه، براى پر کردن خلأهاى مالى در جامعه، براى شریک کردن همهى آحاد مردم در ادارهى جامعه، بهترین راه و موفقترین وسائل، همان وسیله و راهى است که اسلام معین کرده؛ یعنى اینکه کسانى که تمکن دارند، به هر اندازهاى که تمکن دارند، به مخارج عمومى، به مصارف عمومى کمک کنند که یکى از آنها کمک به فقراست، اما منحصر در کمک به فقرا هم نیست.»(۲۲) لذا این آیه، مصادیق دیگری برای پر کردن خلأهای مالی جامعه دارد که عبارتنداز «مسئولیت عمومى به تناسب امکانات و به تناسب بهرهمندىها در مقابل نیازهاى عمومى، در مقابل دفاع از کشور، دفاع از مرزها، دفاع از نوامیس، دفاع از نظام اسلامى و در مقابل بقیهى تهاجمهائى که میشود.»(۲۳)
از همین مطلب، نکته تربیتی دیگری روشن میشود که راه نجات از این هلاکت نیز خود مردم هستند. «انفاق و دادن مال و ادارهى امور نیازهاى اقتصادى و پر کردن خلأهاى اقتصادى مستقیماً بر دوش ملت و مردم است و آحاد مردمى است که کارهاى اقتصاد جامعه و فعالیت آزاد اقتصادى را در جامعه دارا هستند. این یک اصل اسلامى است؛ مسئلهى انفاق.» (۲۴)
خلاصه اینکه این آیه و آیات مشابه، این نکته را روشن میکنند که «هر جامعهاى که از زیر بار مسئولیّتهاى الهى شانه خالى کند و حاضر نباشد آن را به دوش گیرد، مانند همان منافقان، خود را به هلاکت انداخته است.».(۲۵)
منبع