رواج هنر اسلامی در جامعه نيازمند سیاستگذاری مناسب است

دوشنبه / استاد دانشگاه سوره: نگاه موزه ای به هنر اسلامی بزرگترین آفت این شکل از هنر است

مهدی محمدی، کارشناس ارشد فلسفه هنر از دانشگاه علامه طباطبایی و فارغ‌التحصیل دکترای تاریخ تطبیقی و تحلیل هنر اسلامی از دانشگاه هنر تهران است.

وی از سال 90 در دانشگاه‌های مختلف هنری تدریس کرده و از فروردین 99 مدیر گروه آموزشی صنایع دستی دانشکده هنر دانشگاه سوره بوده و از وی مقالات و تألیفات متعددی در زمینه صنایع دستی و هنر اسلامی منتشر شده است.

محمدی سابقه داوری در مجلات معتبر علمی، جشنواره صنایع دستی و هنرهای سنتی فجر و جشنواره فارابی را نیز دارد. ایکنا با این پژوهشگر هنر پیرامون هنر اسلامی گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا – در آغاز تعريف خود را از هنر اسلامی بیان کنید.

پیرامون این عنوان اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای معتقدند اين نامگذاری صحیح نیست و چنین نامگذاری‌هایی زاده دوران جدید است. از نگاه این گروه پژوهشگران، نمی‌توان هنری که در چهارده سده از کشورهای جنوب شرقی آسیا تا جنوب غربی اروپا گسترده شده و آثار متفاوتی را با شیوه‌های متفاوت و حتی تناقض محتوایی تولید کرده در یک گروه و مفهوم واحد طبقه‌بندی نمود. در مقابل دیدگاهی هم وجود دارد که معتقد است مجموعه شاخصه‌هایی باعث می‌شود هنر اسلامی وجود داشته باشد.

من با گروه دوم همراه‌تر هستم. اینکه بخواهیم برای هنر اسلامی تعریفی داشته باشیم عاری از ایراد است؛ به‌شرطی‌که از تعاریف ذاتگرایانه پرهیز کرده و از این نوع نگاه به دور باشیم. هنر اسلامی گونه‌ای از هنر است که در سرزمین‌های اسلامی و تحت تأثیر فرهنگ یا حکومت غالب اسلامی خلق شده‌اند بنابراین می‌توان اذعان کرد بر‌خلاف برخی تصورات که هنر اسلامی را هنر موزه‌ای و مربوط به سده‌های پیشین می‌دانند، این هنر استمرار داشته و کماکان جریان دارد.

ایکنا – معمولاً وقتی درباره هنر اسلامی حرف زده می‌شود هنرهای قرون گذشته در حوزه تجسمی مد نظر است. آیا نمی‌توان این موضوع را بسط داد و به دیگر حوزه‌های هنر هم آن را تعمیم داد چراکه اگر بخواهیم هنر اسلامی را تنها به آثار گذشته خلاصه کنیم شکل کاربردی آن از بین می‌رود.

البته هنر اسلامی حتی در تعریف موزه‌ای آن مشتمل بر هنرهای متفاوتی مانند هنر موسیقی اسلامی، معماری اسلامی و حتی نمایش اسلامی است اما ازسوی دیگر حرف شما هم درباره غلبه هنرهای تجسمی در گفتمان هنر اسلامی صحیح است. برای پاسخ به سؤال شما باید به گذشته شکل‌گیری گفتمان غالب در تاریخ هنر اسلامی اشاره کرد. در سده نوزدهم گفتمانی درباره هنر اسلامی شکل می‌گیرد که سعی دارد هنر اسلامی را به شکل هنر موزه‌ای و تاریخ گذشته نشان دهد. شاید به خاطر اینکه نسل اول کسانی که در این زمینه پژوهش کردند عمدتاً مستشرقینی هستند که به صورتبندی گفتمان غالب هنر اسلامی شکل داده‌اند. درباره انگیزه مستشرقین هم باید بگویم منافع مالی آنان ایجاب می‌کرد تا هنر اسلامی را شکل موزه‌ای دهند؛ در‌صورتی‌که از نظر بنده هنر اسلامی امری مستمر است که حتی ممکن است در جهان غرب هم توسط هنرمندان مسلمان خلق شود. برای مثال برخی از نمایشگاه‌گردان‌های مشهور در حوزه هنر اسلامی در سالیان اخیر با استفاده از هنر مهاجران مسلمان، نمایشگاه‌هایی با عنوان هنر اسلامی معاصر برگزار کرده‌اند.

ایکنا- شاید موزه‌ای نگاه کردن به هنر اسلامی از آنجا نشئت می‌گیرد که عموماً این شکل از هنر تنها در قالب کارهایی معرفی شده‌اند که در قرون گذشته خلق شده‌اند؟

در سال‌های اخیر نگاه موزه‌ای مورد نقد جدی پژوهشگران هنر اسلامی قرار گرفته است حتی پژوهشگران غربی آن را نقد می‌کنند ولی به عنوان باور عام این تصور از هنر اسلامی وجود دارد زیرا وقتی به فضاهای موزه‌ای در حوزه هنر اسلامی حتی در ایران مراجعه می‌کنیم، در بخش هنر اسلامی تنها آثاری را شاهدیم که با پایان دوره قاجار به انتهای کار خود رسیده‌اند!

ایکنا – اگر به این نکته را قبول کنیم که هنر اسلامی استمرار دارد نمود این سخن را در چه اشکالی از هنر می‌توان بیشتر مشاهده کرد؟

اگر بخواهیم جامع به موضوع نگاه کنیم باید گفت تمام اشکال هنر پتانسیل اسلامی شدن را دارا هستند. بر پایه این دیدگاه مهم شکل خاصی از هنر نیست بلکه مهم فرهنگ و پیامی است که در آن اثر مورد توجه قرار می‌گیرد. در این زمینه سینما بهترین مثال است که آثار تولیدشده در کشورهای اسلامی تحت عنوان سینمای اسلامی طبقه‌بندی شده است.

ایکنا – جوان امروز به واسطه گسترده شدن شبکه‌های ارتباطی قادر است بسیاری از محصولات هنری دنیا را به راحت‌ترین شکل ممکن در اختیار داشته باشد. در چنین فضایی برای مثال چگونه می‌توان از هنرهای مدرنی چون سینما به شکل کاربردی استفاده کرد تا در آنها موضوعات اسلامی مدنظر قرار گیرد؟

وقتی ما با رویکردهای جدید به فرهنگ و تاریخ خودمان نگاه می‌کنیم با مسئله‌ای مواجه می‌شویم آن هم این است که اگر بخواهیم به بازتولید آثار گذشته بپردازیم آن اتفاق کارکرد خود را از دست می‌دهد. آثار گذشته متناسب با فرهنگ و اقتضائات زمان خودش تولید شده است پس کارهایی این‌چنینی جوابگوی نیازهای امروز نیست بنابراین اگر به این موضوع توجه نکنیم و بخواهیم بازتولید گذشته را داشته باشیم کاری گلخانه‌ای کرد‌ه‌ایم. اگر به دنبال استمرار و شکل‌گیری فرهنگ اسلامی معاصر و تمدن نوین اسلامی هستیم باید فرهنگ و مفاهیم اسلامی را با توجه به فضای جدید مورد نظر قرار دهیم. آیا می‌توانیم بدون توجه به تاریخ نگارگری، حتی در حوزه نقاشی‌ مدرن کار کنیم. البته این به معنای این نیست هر آنچه در گذشته بوده را بازتولید کنیم بلکه نیاز داریم گذشته بازخوانی شده و متناسب به شرایط امروز ساخته شود.

ایکنا- چگونه می‌توان این هنر را در دوره معاصر بسط و گسترش داد؟

اگر بخواهم به صورت خلاصه و موجز اشاره کنم باید یک مسیر مدون و برنامه‌ریزی‌شده را طراحی و اجرا کرد. گام اول مسئله آموزش درست مبانی این هنر و مؤلفه‌های آن است. بحث دیگر ایجاد فضای آزاد برای بحث و تبادل نظر دراین‌باره است. بدیهی است هرچه بیشتر آزادانه‌تر به این موضوع پرداخته شده و نظر موافقان و مخالفان در فضای آزادانه‌تری بحث شود به گسترش این هنر کمک بیشتری خواهد شد.

سیاستگذاری مناسب و حمایت‌های معنوی و مدون از هنر هم می‌تواند به گسترش هنر اسلامی و رواج آن در جامعه کمک بیشتری كند. البته حمایت‌ها نباید جنبه غیرعلمی و یکسونگرانه داشته باشد که بعضاً این نگاه نه‌تنها کمکی به رشد و گسترش این هنر نخواهد کرد بلکه دافعه نیز ایجاد خواهد کرد. البته از نگاه بنده آموزش و آزاداندیشی مؤلفه‌های اصلی رشد و گسترش هنر اسلامی معاصر خواهد بود.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

 

انتهای پیام


منبع

درباره ی nasimerooyesh

مطلب پیشنهادی

حمایت دانشگاهیان خراسان جنوبی از دانشجویان حامی فلسطین

امروز يکشنبه ۹ اردیبهشت شماری از دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های خراسان‌ جنوبی در حمایت از …