یک
چُنین است گویی
که با جامی خالی
بر ساحلی صخرهای
پیش روی امواج
ایستادهام
واپاش ساحل کوب موجها
صخره زیر پایم را میشوید
و من هر بار
که موجی در میرسد
جام بر کف
خم میشوم
به بوی سَهمی
کز کاکل موج برمیگیرم
اما از آن پیش
موج در خود واشکسته است
و من
عزمی دوباره را
چون پرچمی
بر صخره واپس میایستم
دگر باره چون موجی پیش میرسد
جام را چون داسی قوس میدهم
تا از سر خوشه آب
دستهای واچینم
اما، باز
جام خالی است
و دریا در موج
و فاصله
به درازای یک دست
و به دوری یک تاریخ!
شَتَک خیزاب امواج
تنها
یک دو قطره
بر دیواره شفاف جام میچکاند
و عُطارِد، در جام من است
«نهج البلاغه» را میبندم
[دریافت صوت]
دو
در حریم حرم
برای شهید حججی و دیگر شهدای حرم
داشت میرفت خم شد و بوسید
طفل خود را که گرم بازی بود
و کلاه خیال بر سر داشت
نگهش سوی همسرش چرخید
که رخ از اشک دیدگان تر داشت
مرد از عمق سینه آه کشید
چرخش دیدگان مشتاقش
سوی همسر به روی ماه دوید
با خدا گفت ای بزرگترین
هر چه دارم ز مهر و نعمت توست
همسر خوب و کودک شیرین
عشق و آرامش و قرار و قرین
بانگی اما رسد به گوش مرا
گویدم با حرامیان جنگ است
باز میخواندم به همیاری
دشمن اکنون کنار خانه ماست
نادرست است خویشتنداری
جنگ با او وظیفه من و توست
وز حریم حرم نگهداری
تو سر همرهی ما داری؟
هیچ آیا کمک توانی کرد؟
گفتهام من به پاسخش آری!
کودکم گرچه نیک شیرین است
همسرم گرچه همچو مه زیباست
هم چیزم فدای راه خداست
همه را مینهم حرم تنهاست
رهبر انقلاب: آفرین، آفرین، منتها این نیمایی نیست، این شعر چهارپاره و [امثال] اینهاست. چون بالاخره در شعر نیمایی تفاوت سیلابهای مصارع یکی از اصول شعر نیمایی است. اینجا شما همه مصرعها را با یک اندازه آوردید. خب البته خیلی خوب بود، ما اشکالی نداریم در تسمیهاش حرف داریم فقط.
منبع